| |||
«مریم بهجت تبریزی» فرزند استاد شهریار در واکنش به سریال «شهریار»(کمال تبریزی) به خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت: سریالی که با نام «شهریار» از شبکه دوم سیما در حال پخش است، متاسفانه دارای صحنهها و سکانسهایی غیرواقعی و توهین آمیز به شخصیت استاد شهریار بوده که نه تنها با واقعیتهای حیات آن بزرگوار همخوانی نداشته و ندارد، بلکه با تحریف و تغییراتی همراه بوده است که نهایتا به مسخ شخصیت حقیقی و اجتماعی و ادبی پدرم -که محبوبترین شاعر ایران در قرن حاضر است- منجر میشود. متوجه شدم که سریال شهریار بدون کمترین تحقیق و پژوهش سرهمبندی و نگارش شده است. میخواهم بگویم شما که خانواده شهریار را در جریان این سریال نگذاشتید و اطلاعات مستندی هم از آنها نگرفتهاید، چگونه در تیتراژ انتهای سریال از آنها تشکر میکنید؟! وقتی این مطلب را بیننده سریال میبیند، فکر میکند که حتما خانواده شهریار نیز با این سریال همکاری داشته است. است در حالی که به موجب این قانون تا 30 سال تمام حقوق مادی و معنوی به ورثه تعلق میگیرد و برای هر گونه استفادهای باید از وراث اجازه گرفته شود ولی سازندگان این سریال از ما هیچگونه اجازهای نگرفتند. کلی متفاوت از واقعیت است و کسی که این فیلم را ساخته کوچکترین شناختی از شخصیت ادبی، مذهبی، دینی و عرفانی پدرم نداشته است. وجود دارد مثل ابراهیم ادیب یا گلرخ که اصلا وجود خارجی نداشتهاند. کلا داستانی که در مورد جوانی، بعد از ازدواج و میانسالی پدرم نشان میدهند، مورد دخل و تصرف واقع شده است. درصد این پروژه ساختگی است و هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاده است. در بیمارستان فوت نکردهاند و اصلا مریض نبودهاند بلکه ایشان سکته مغزی کردند و از دنیا رفتند. فردی باسواد بوده که در سریال بیسواد معرفی میشود. ایشان نوه عمه پدرم و خویشاوند نزدیک مادرم بود ولی در این سریال، یک فرد بیگانه معرفی میشود که پدرم را به طور اتفاقی در بانک میبیند. و به خاطر انگیزه ادبیاش با پدرم ازدواج کرد. نبودند. یک روز که ما را برای مدرسه آماده میکردند، سکته مغزی کردند و دار فانی را وداع گفتند. ایشان اصلا بیمارستان نرفتند که پدرم از ایشان پرستاری کند. صدا میکرده بلکه همه او را با نام شهریار صدا میزدند و مادرم نیز به نام آقا شهریار صدایش میکرد. 40 سال آخر زندگیاش را از خانه بیرون نرفت. خودش یک شعری را دارد که وصف احوال این چهل سال است: از من چه طالعی است که با این شتاب عمر/بازم بپرود لب بام آفتاب عمر/ من روی چرخ و پره هنوز و به پیچ و تاب/ جایی که آب ریخته از آسیاب عمر/ سائیده رشتهای است که تابیده به گلو/ من تاب میخورم به نخی از طناب عمر / چل سال آزگار به زندان روزگار حبس ابد چگونه نهی در حساب عمر/. مواقع به دلیل کسرت جمعیت و اینکه حال عمومی خوبی نداشت، نمیتوانست کسی را به حضور بپذیرد. پدرم ندارد بلکه نوعی اهانت نسبت به ایشان، مادرم و خانواده ما است. عنوان یک رسالت تاریخی، نه به عنوان وارث پدرم که جای خود دارد، بلکه به عنوان یک واصل با استادی که سالها با او زندگی گذراندهام، اعلام میکنم که آنچه به عنوان سریال شهریار از شبکه دو پخش شده، ارتباطی با زندگی شاعر بلندآوازه ایرانی، شهریار نداشته است. دیده نمیشود و اکثریت مطالب مهم زندگی پدرم مثل شبی که از عشق مجازی به عشق حقیقی رسید و مهمترین شب زندگی او محسوب میشود، در این فیلم آن چنان که باید به مردم نشان داده نشده است. دارالفنون به مدت 7 سال درس طب خواندند، ایشان بین 20 تا 30 سال به عشق حقیقی رسیدند و متحول شدند، اتفاقی که برای کمتر کسی میافتد ولی در سریال «تبریزی» به هیچ یک از این مسائل پرداخته نشده است. وی در انتها گفت:پدرم فردی بسیار متدین و مذهبی بودند ولی این مسئله نشان داده نشده است.ایشان حافظ قرآن بودند و آن قدر قرآن خوانده بودند که زبان عربی را از این طریق یاد گرفتند. |