|
جنایت و اعمال تبهکارانه چیزی نیست که منحصر به افراد و گروهها و اقوام و ملتهایی خاص باشد یا تنها در دورههایی خاص از تاریخ وجود داشته باشد. با این همه، چیزی وجود دارد که در میان این افراد و گروهها تفاوت به وجود میآورد. انگیزهها و اهداف و آیین و اخلاق از جملهی اینهاست. «مافیا» از آن دسته گروههای تبهکاری است که نامش امروز تنها نمودگار تبهکاری سازمانیافته در زمینهی جرمهایی همچون باجگیری و قمار یا مواد مخدر نیست بلکه نمودگار نفوذ گروههای تبهکار یا پرنفوذ در سیاست و اقتصاد و هنر و ورزش و حتی دین نیز هست. بدین ترتیب، شاید بتوان گفت که گاهی حتی «مافیا» نه یک واقعیت بلکه اسطورهای باشد برای اعتقاد به وجود گروههایی پرنفوذ در سیاست و اقتصاد و صنعت فرهنگ و ورزش حرفهای یا هرجایی که پای پول و قدرت در میان باشد («نظریهی توطئه»)، و بنابراین، هدف از آن شاید گاهی بیشتر تلقین ناتوانی به انسان عامی باشد تا به مقابله با چنین گروههای قاهر و قدرتمندی برنخیزد و به اطاعت و تسلیم تن دهد. «مافیا»، با نخستین «پدرخوانده» (????) فرانسیس فورد کاپولا، اکنون برای ما چیزی بیش از نامی ترسناک است. کاپولا، مانند هر هنرمند بزرگی، چشم ما را فقط به روی جهان بیرونی نمیگشاید. او جهان درونی انسانها را نیز به ما نشان میدهد. شخصیتهای گوشت و پوست و خوندار فیلم او دیگر فقط نامهایی بیروح نیستند که ما شرح تبهکاریهایشان را در روزنامهها میخوانیم. شخصیتهای فیلم او جهان و روان خود را به خوبی در برابر دیدگان ما به نمایش میگذارند. دُن ویتو کورلئونه («کورلئونه» در ایتالیایی به معنای «شیردل»)، معروف به پدرخوانده، اکنون یکی از ماندگارترین شخصیتهای آفریدهشده در هنر سینماست، اگرنه در ادبیات، چرا که مارلون براندو به آن کالبد بخشیده است. «مافیا» را با این شخصیت خیالی بهتر میتوانیم بشناسیم. فیلم «پدرخوانده» با جشن عروسی دختر دُن کورلئونه آغاز میشود. در حالی که اکثر مهمانان در فضای بزرگ و بیرونی ساختمان به شادمانی مشغولاند، مهمانانی را میبینیم که در خلوت با پدرخوانده گفت و گو میکنند. هریک از آنان درخواستی از او دارد. مردی از پدرخوانده میخواهد که اغفالکنندهی دخترش را به مجازات برساند. خوانندهای که پسرخوانده دن کورلئونه نیز هست، جانی فانتین، از او میخواهد برای او نقشی در فیلم دست و پا کند و .... رفتارهای نامتعارف و ملتمسانهی درخواستکنندگان، التماسهای عاجزانه و ایمان به اینکه شخصی که این درخواستها را از او دارند به هرکاری قادر است، و هیبت و اقتدار کسی که این درخواستها از او میشود، مردی کمحرف و خویشتندار که در آرامش به همهی سخنان گوش میدهد و اعتماد به نفس بالایی دارد و بهراحتی دستش را دراز میکند تا دیگران ببوسند، همه حاکی از این هستند که ما با آدمکشی کثیف سر و کار نداریم. گویی در اینجا مردی نشسته است که پناهگاه درماندگان و ناتوانان است. همه از او میخواهند که «حق» آنها را بگیرد و «عدالت» را اجرا کند. اما، البته، عدالت نیز «بهایی» دارد و باز مسلم است که همه برای پرداختن بهای آن «آمادگی» دارند. و در این میان «پدرخوانده» هم خوب میداند که همه از او چه چیزی میخواهند و او چه چیزی را باید به آنان بدهد و به موقع خود چه چیزی از آنان بخواهد. پدرخوانده همیشه به وعدههای خود عمل میکند، حتی اگر به قیمت بریدن سر اسبی گرانقیمت و قراردادن آن در رختخواب کارگردانی سرکش باشد. با این همه، پدرخوانده فردی بیمرام و بی همه چیز نیست. او «اصول» خود را دارد. او نمایندگان و سیاستمدارانی دارد که در موقع مقتضی هرچه از آنان بخواهد انجام دهند. با این همه، برای هر کاری حاضر به استفاده از آنها نیست. از همین روست که پیشنهاد دیگر سران مافیا را برای استفاده از نفوذش رد میکند. چون به تجارت مواد مخدر، «هروئین»، اعتقادی ندارد. از نظر او مشروبات الکلی و فحشا و قمار هرگز نمیتواند آن کاری را با انسان بکند که «هروئین» با انسان میکند. او معتاد کردن جوانان به هروئین را از هر جنایتی بدتر و بالاتر میداند. «پول کثیفی» که او هرگز حاضر نیست به آن دست بزند پول «هروئین» است. از همین روست که دیگر سران قصد جانش را میکنند. و از همین روست که او با پسر بزرگش نیز اختلاف پیدا میکند. گویی نسل جدید دیگر جز «پول» به هیچ «اصل» دیگری پایبند نیست. «مافیا»، به روایت کاپولا، مانند هر واقعیت اجتماعی و تاریخی دیگری واقعیتی یکسویه نیست. «مافیا» فقط تبهکاری نیست: پدر و خانواده و همبستگی گروهی و حمایت از خویشاوندان و دوستان و اجرای عدالت و گرفتن حق و پایبندی به اخلاق نیز هست. با این همه، «مافیا» نیز همچون هر سازمان دیگری که بر آن قدرت فردی حکم میراند و تاریکی و سکوت آن را از دیدگان عموم مخفی میکند محکوم به فساد و تباهی است. چرا که شاید «مافیا» در ابتدا هرگز برای تبهکاری به وجود نیامده بود. «مافیا» انجمنی سری بود. انجمن اخوت. راهی برای مبارزه و گرفتن حق. آیا هر «سیاست»ی سرانجام به تبهکاری میرسد؟ ? شهروند امروز، یکشنبه ? خرداد ??
|
منبع:http://www.fallosafah.org/main/weblog/item_view.php?item_id=231 |