نگاهی به فیلمهای «انعکاس» و «همخانه»
سایههای یک شک آشنا
جام جم آنلاین: اکران فیلمهای «همخانه» ساخته مهرداد فرید و «انعکاس» به کارگردانی رضا کریمی در سینماهای تهران و شهرستانها ادامه دارد. فیلم «همخانه» موضوع جوانان شهرستانی را که در تهران دانشجو هستند محور قصه خود قرار داده اما فیلم «انعکاس» به روابط خانوادگی زوجهای جوان میپردازد.
خیانت یکی از تمهای آشنایی است که در تاریخ سینما به کرات دستمایه تولید فیلم داستانی قرار گرفته است. ظن وگمان نادرست آدمها نسبت به نزدیکان و اطرافیانی که مراوده با آنان جزءلاینفک روابط روزمره محسوب میشود، دایره منازعات و گاه جا خالی دادن شخصیتها را به اوج التهاب میرساند.
میان شخصیتهای معروف نمایشی، اتللو سرآمد دیگران است که ظن او نسبت به دزد مونا با چاشنی خدعههای یاگو، تراژدی عظیمی را رقم زد که هنوز پس از قرنها چالش میان شخصیتهای این درام فاخرهمتا ندارد. مطابق اسلوب داستانهایی که خیانت آدمها در راس قصه دیده میشود، مثلث حک شده میان شخصیتهاست که غنای اثر را رقم میزند. سینا نوابی، دلداده سابق نسیم پس از 5 سال با او در فرودگاه مواجه میشود. این سرآغاز واگشایی رخدادهای داستانی است که یک سر آن به شهروز، همسر فعلی نسیم گره میخورد. قصه در 2 پنجره زمانی رخدادهایش به سامان میرسد. در این رفت و برگشتهاست که ذره ذره بده بستان میان آدمها و گذشتهشان برای بیننده عیان میشود. «انعکاس» با شیوه شروع از میانه داستان، آدمهایش را مقابل بیننده قرار داده و پس از آن، با رفت و برگشت به گذشته و حال برای پرسشهای ذهن مخاطبش پاسخهای دست و پا شکستهای رو میکند. در این مسیر روایی فیلمساز بر بعضی نشانهها و عناصری تاکید دارد که بیشتر به نظر میرسد این تاکیدها مزاحم کار است. در همان بدو که دریچه داستان گشوده میشود، ماشین قهرمانهای داستان بین کاروان داغدار در مسیر بهشتزهرا گیر میکند. دختربچهای داخل یکی از ماشینها خیلی گل درشت و باسمهای با حرکت سر خود، نسیم را از همراهی با سینا منع میکند. بهرهوری از نشانهها و تاکیدهای حاشیهای در مسیر قصهای رئال بیشتر لکنت و تپق برای سازمان داستانی به ارمغان آورده است. همچنان که وقتی نسیم داخل بیمارستان مستاصل دنبال راه گریز است، صدای اذان او را به صحن مسجد میکشاند. بعدها در بازخوانی گذشته میبینیم در آنجا با صدای بلند اعتراف میکند که پس از این جز شوهرش به مرد دیگری فکر نخواهد کرد. این بخش مازاد و تحمیلی است و کارکرد آنچنانی در داستان ندارد. شخص نمیتواند در یک لحظه چنین رویهای پیش بگیرد. به هر روی تغییر در رفتار و رسیدن به باورهای معرفتی در قهرمان داستان به مقدمات و پیشینه نیاز دارد. انعکاس در نمایش گذشته نسیم و سینا و رخدادهای موازی که برای شهروز در اصفهان اتفاق میافتد، شیوه مناسبی را پیش گرفته است؛ اما شب هنگام وقتی در اوج روایت، زن و شوهر را باکیف سفری در خیابانهای تهران و دیگری که از شر زنی فتنهگر در اتوبانهای اصفهان میچرخد به موازات هم رصد میکنیم، این موازانه گام به گام تصویری در زمانه کنونی دیگر محلی از اعراب نداشته و به گونهای نخنما شده و از سکه افتاده است. متاسفانه فیلمسازان ما میخواهند با فلش و تابلو و چراغ راهنما توجه مخاطب را به قضاوتها و اشارتهای گل درشت خود معطوف کنند. مخاطب با درایت و آگاهی خود از سلسله دادههایی که از قصه نصیبش شده به نتایج مورد نظر خواهد رسید. تاکیدهای فراوان سازنده فیلم بر فضولی همسایهها و باغبان محله در آگاهسازی و شفاف کردن شهروز و متلکهای او به نسیم در باب زانتیای دودی رنگ و پرس و جوی زن همسایه، زیرکی وهوشمندی مهندس جوان را بیشتر زیرسوال میبرد. علاوه بر این که قضیه برخورد تصادفی یکی از همکاران شهروز داخل بیمارستان با نسیم که به ظن و گمانهای شهروز نسبت به زنش ختم میشود، بدرستی به قصه نچسبیده است. تعقیب همکار شهروز و گزارش تصویری او از ملاقات سینا و نسیم بیشتر به معطلی داستان مدد رسانده است. ظن و شک شهروز زمانی قوام و قوتش افزون میشد که خود او ذره ذره به سینا میرسید. به همین دلیل فصلی که شهروز جلوی بیمارستان، مچ نسیم را میگیرد و حقایق را برای او ترسیم میکند، کارکرد آنچنانی در روند داستان ندارد، زیرا قهرمان فیلم از بیرون به عنوان ناظر قضیه را پیگیر بوده است؛ موضوعی که اطلاعات آن قبل از این سکانس برای شهروز توسط همکارش عیان شده است. از بخشهای مهم داستان که میتوانست به غنای اثر و روند پنهانکاری و قایم باشک آدمها رنگ و لعابی دهد، ورود همسر سینا به دایره منازعات داستان درهمان فصل بیمارستان است که فیلمساز از کنار آن به آسانی گذشته است. نسیم خیلی راحت از دست پلیس میگریزد و از آن سو همسر سینا با نوشتن یادداشتی کذایی در اوج چالشی که میتوانست به پوست انداختن آدمها مدد برساند، از داستان مرخص و محو میشود. رودررویی یا جستجو برای کشف حقیقت به وسلیه این دو زن میتوانست بازوی قوی داستانی در سمت دیگر داستان ایجاد کند. قضیه معامله ملک در اصفهان و منازعات شهروز با طرف خریدار که منشی فتان او صحنه چرخان این قرارداد است، اندکی داستان را به بیراهه کشانده، چون این بخش بیشتر اصفهان گردی وکارت پستالهای بصری فیلم را تقویت کرده است. به هر روی، در تعریف چنین داستانهایی که بر پایه خیانت و ظن افراد شکل میگیرد، جزییات و شیوه توزیع اطلاعات به صورت قطرهچکانی نقش اساسی دارد. انعکاس در تاکید و تمرکز بر جزییات برای بازی با ذهنیت مخاطب از ظرفیتهای موجود در داستان بهره کافی نبرده است. روتختی خونین، پیغام تلفنی فرد بیمار، شکسته شدن قاب عکس عروسی، چال کردن پلاک ماشین در باغچه و چند مورد دیگر برای ساماندهی چنین داستانی در تقویت ظن آدمها بسیار اندک به نظر میرسد. به هرحال، همین که آدمهای «انعکاس» شاخصه رفتاریشان از تیپهای جعلی و بدلی سینمای بدنهای فاصله دارد، خود امتیاز مقبولی برای فیلم به حساب میآید. فیلمی سالم درباره جامعه امروز مصایب و تلخی و شیرینیهای گرفتن خوابگاه و یافتن سرپناه برای دانشجویانی که در پایتخت مقیم هستند، آنقدر ملات و بن مایه موضوعی برای پردازش در قالب داستانی دارد که بتوان ازمنظر کمیک یا ملودرام به این معضل نظر کرد. علی احسانی |
منبع: روزنامه جام جم |