«بهرام بیضایی» با اشاره به دورشدن از فضای تراژدی در متنهای حماسی گفت: شمر در یک نمایش بسیار جذاب است و اگر روزی بازیگر میشدم حتما این نقش را بازی میکردم،چون کمتر کسی است که بخواهد این نقش را بازی کند.
به گزارش خبرگزاری فارس،شب گذشته دهمین نشست تخصصی انجمن بازیگران سینمای ایران با حضور «بهرام بیضایی» محقق، نویسنده و کارگردان سینما از سوی انجمن بازیگران سینمای ایران و در ادامه سلسله نشستهای تخصصی این انجمن، در محل تالار اجتماعات خانه سینما برگزار شد.
بنابراین گزارش، در این نشست که با یک ساعت تأخیر آغاز شد و اجرای آن را سیروس ابراهیمزاده برعهده داشت،بهزاد فراهانی ،داریوش اسدزاده ،آزیتا حاجیان ،هرمز هدایت، رویا نونهالی،بهزاد خداویسی،رضا بابک ،جمشید جهانزاده ،مهتاج نجومی ، مهوش وقاری و…. حضور داشتند.,
در ابتدای این نشست، «بهرام بیضایی» سخنرانی خود را با عنوان «بازیگر درون» آغاز کرد و اظهار داشت: «بازیگر درون» یعنی یک کودک از بدو تولد بازیگر باشد و اینکه هر یک از ما به صورت بالقوه یک بازیگر هستیم و بازیگر دورنمان باید رشد کند.
وی ادامه داد: وظیفه بازیگر درون این است که بازیگر را در ایفای نقش یاری کند تا به چشم بیاید. در نتیجه هر یک از ما از قبل نقشهایی را که برایمان تعیین نشده بود، بازی میکنیم و با امکانات مختلفی که داریم میتوانیم تعیین کنیم که چه نقشی را بازی کنیم و این بازی تا زمانی که ما هستیم همانطور ادامه دارد.
وی در ادامه افزود: بعضی از بازیگران ،بازیگر درون به کمکشان میآید و یا ممکن است در ایفای نقش مانعشان باشد. در اینجا مهم نیست که صدایمان خوب باشد یا بد؛ مهم این است که بدنمان از محدودیت خارج شود و کسی شویم که در روی صحنه و با تمام پستی و بلندیها،جایگاه خودمان را پیدا کنیم.بیضایی خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی است که یک بازیگر میتواند به کارگردانش پیشنهاد کند که من می توانم به این صورت بازی کنم و شما به چه صورت میخواهید؟
کارگردان «سگکشی» گفت: نبوغ بازیگری اگر پرورش داده نشود، رشد نخواهد کرد.یکی از چیزهایی نیز که یک بازیگر باید بیاموزد،اشکال مختلف بازیگری در دورههای مختلف ، معانی و چرایی آن است.
این کارگردان سینما به بیان تعاریف مختلف از بازیگری پرداخت و افزود:معنای دیگر بازیگر مقلد است. در کشور ما متأسفانه بازیگری یک امر ناپسند است و یک بازی روشن و رسمی را ناپسند میدانند. مقلد یعنی کسی که بازی میکند یا چیزی را تقلید میکند و یا همان تقلیدچی گفته میشود.
براساس این گزارش، بیضایی گفت:در واقع تقلید بخش خندستانی نمایش یا بخش فکاهی یا کمدی آن است و در واقع بازیگر کسی است که باید دیگری باشد یا مانند فرد دیگری شود.بازیگری به صورت استعدادی مادرزاد رشد نخواهد کرد، مگر به دست خود ما.
این کارگردان با اشاره به اینکه تاثیر ذخیرههای ذهنی هر بازیگر در فهم او از نقش با توجه به تجربههایش، افزود: بازیگری که نقش را درک نمیکند، ترجیح میدهد که آن را بازی نکند و بازیگری که بازی نمیداند، روی صحنه نمیرود.در این صورت این شخص اصلا بازیگر نیست و این از کمبود دانش رنج میبرد.
وی در ادامه این سخنانش افزود: اگر تجربههای دیداری و شنیداری بازیگر کافی باشد چنین چالشی برایش پیش نمیآید و به نظر من بهترین راه آن راستگویی است و راستگویی همه را نجات می دهد. در اینجاست که بازیگر درون به کمک میآید و راه حل درست را پیشنهاد میکند.
بیضایی افزود: ممکن است گاهی اوقات در موقعیتی قرار بگیریم که فکر کنیم دیگر پایان راه است. هیچ وقت برای یک کارگردان، بازیگر، موسیقیدان و یا نقاش پایانی وجود ندارد بلکه تکرار کردن خود ،یعنی مرگ هنرمند. اگر برای چنین حرفههایی حد و مرز بگذاریم در واقع مرگ حرفهها میشود و ما باید با این حرفهها پیش برویم.
وی با اشاره به مسئله آزادی در نقش گفت: با تقلید ممکن است چیزهای دیگر آغاز شود از جمله درگیری شخص با خودی که دوست دارد آزاد باشد، اما قرار نیست که ما در نقش آزاد باشیم. وقتی میخواهیم نقشی را بازی کنیم خودمان را از طریق آن نقش ارائه میدهیم. مثلا شمر در تعزیه خودش نیست، بلکه یک شمر است. یا چون در تعزیهخوانی این نمایش مخصوص دوران قاجاریه است و بیانگر زندگی اشراف و پادشاهان است و برای تخریب آنهاست اگر در تعزیه اتفاق می افتاد با یک شکست مواجه میشد.
وی تصریح کرد:بنابراین ناچاریم آنقدر خودمان را گسترش دهیم که برای هر متن و اجرایی آمادگی داشته باشیم. در عرصه جدید تأتر و سینما باید آنقدر مهارت داشته باشیم که در نقشی بازی کنیم تا درجه یک باشد.
بیضایی با اشاره به دخالت بازیگر درون هنگام اجرای نقش افزود: این بازیگر درون هنگام بازی ممکن است مزاحممان شود که به دو صورت است یکی اینکه از خود سوال کنیم آیا در این لحظه میتوانم خوب عرضه شوم؟ و دیگری اینکه شخص را در برابر دیگران توجیه می کند و همه این عوامل میتواند مزاحم بازی شود. سعی کنید که این بازیگر درون را دور کنید و تمرکز کامل کسب کنید که بتوانید کار خوب ارائه دهید.
وی ادامه داد: متأسفانه بازیگرانی هستند که فکر میکنند موفقیتشان در گرو موفقیت مجموعه است، در نتیجه موفقیت آن بازیگر به چشم نمیآید. در اینجا توصیه میکنم اگر بازیگری هستید که به این حرفه علاقه دارید باید متن را خوب خوانده باشید و فهمیده باشید و آن متن را از آن خود کنید. آن متن را تحلیل کنید و راهحلهای آن را به کمک کارگردان پیدا کنید و سعی کنید جملهها را در دهن خود مزه مزه کنید.
بیضایی با اشاره به نظمی که در فرهنگ بازیگری غرب وجود دارد،افزود: من واقعا به چنین فرهنگی حسادت میکنم. ما متأسفانه به یک غروری متکی هستیم که این غرور باعث میشود که نظم را روی صحنه نپذیرفتیم و در نتیجه یک فیلم خوب و مناسب اتفاق نمیافتد.
وی ادامه داد: وظیفه ما این است که چیزهایی که در تأتر دیده میشود همانطور نمایش دهیم که دیده میشود. روی صحنه تأتر ما میتوانیم آرزوی نزدیک شدن به حقیقت را داشته باشیم در حالی که میدانیم متأسفانه واقعیت دیدنی نیست. در واقع صحنه تأتر به ما یاد داد که دسترسی به واقعیت امکانپذیر نیست. آرزوی نزدیک شدن به واقعیت را زمانی میتوانیم داشته باشیم که به آن نزدیک شویم.
وی در ادامه افزود: اینکه من خودم هستم جوابگوی سینما نیست و نبوغ قابل دیدن است. در واقع این فکر است که باید دیده شود و به چشم بیاید و یک فرد هر کسی هم که باشد در استخدام این فکر است. دوربین، کارگردان و… همه در استخدام این فکر هستند که باید به نمایش دربیاید.
بیضایی با اشاره به اهمیت حس در بازیگری، گفت: امروزه ما فکر میکنیم که بازی احساسی انجام میدهیم و آن را به نمایش میگذاریم. در این موضوع دیگر بازی نیست. بعضیوقتها لازم است که بازی «شدت» انجام شود و به بازی گرم احتیاج میشود. گاهی اوقات هم بازی بیحالی را نمایش میدهیم که البته این بی حالی هم خودش یک کار است و ضد واقعیت است.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که آموزش در بازیگری چه تاثیری دارد، افزود: دورههای آموزشی بازیگری میتواند به شخص کمک کند تا زودتر طبقهبندی شود و موضوعات و اهداف بازیگری را بسازد ولی نمیتواند از صفر و هیچ ،چیزی بسازد. دورههای آموزشی اگر درست باشد میتوانند روشمند باشند.
بیضایی با اشاره به حدود و اندازه دانستن و درک خوب ،گفت: دانستن حدود ندارد و میتواند تا بینهایت جا داشته باشد. هرچقدر دید و بینش و دانشمان بیشتر باشد برای شناخت بازیگری اشراف بیشتری نیز خواهیم داشت.
وی درباره اینکه بازیگری کاری عقلانی است یا حسی،گفت: این دو مقوله قابل جداشدنی نیستند. عقل بین کسانی که بازیگری یا اجرا میکنند ،حاضر است. چیزهایی که ما در سینما به کار میبریم اغلب واقعی نیستند. در این فضا میخواهیم به واقعیت نزدیک شویم. عقل و احساس در کارگردان، بازیگر و نویسنده در کنار هم هستند. البته در اینجا به غیر از عقل و احساس مقوله دیگری به نام «فن» هم وجود دارد.
کارگردان «وقتی همه خوابیم» با اشاره به ابعاد مختلف نقشهای مثبت و منفی،افزود: در متنهای حماسی و تراژدی، نقش مثبت و منفی وجود داشتهاند اما امروز کاربردی ندارند. امروز از فضایی که تراژدی نوشته شده، دور شدهایم و به عصر فناوری و عقل قدم گذاشتهایم. مثلا شمر در یک نمایش بسیار جذاب است و اگر روزی بازیگر میشدم حتما این نقش را بازی میکردم،چون کمتر کسی است که این نقش را بازی میکند.
منبع:http://movee.ws