سفارش تبلیغ
صبا ویژن
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود : یاد دهید و آسان گیرید و سخت مگیرید [ابن عباس]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
علی بیدار(68)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :25
بازدید دیروز :7
کل بازدید :190997
تعداد کل یاداشته ها : 92
04/1/29
11:26 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن ساعی[17]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 

کیشلوفسکی و سه گانه او



اگر فیلم به اندازه کافی خوب باشد و داستان نیز بشکل درستی تعریف شده باشد، کاراکترها و صحنه هایی از فیلم برای مدتها در ذهن باقی خواهد ماند و تا مدتها ما را پیرامون خویش به فکر فرو می برد. گرچه این برای اغلب فیلمها اتفاق نمی افتد اما به جرات می توان فیلمهای کیشلوفسکی را از این دسته دانست که با پرداخت خلاق و هنرمندانه اش صحنه هایی را برای همیشه در اذهان ما جاودان نموده. او می گوید من بسیار زیاد به خرد اعتقاد دارم، چیزی که هم عصرمان ما آن را از دست داده اند .
در فیلمهای او نه تنها کاراکترهای اصلی بطور تاثیر گذار و جذابی پرداخت شده اند بلکه کاراکترهای فرعی و المانهایی که بصورت مختصر در پس زمینه فیلم وجود دارند دارای مشخصه های مستقل خود هستند.


او در آکادمی فیلم لودز به تحصیل پرداخت و تا سالها فعالیت خود را در عرصه تلویزیون متمرکز ساخت. منتقدین سینمای او را مجموعه ای از برگمن و تارکوفسکی می دانند.


او در سال ???? در حالی بازنشستگی خود را از فیلمسازی اعلام کرد که بعد از سه گانه موفق (آبی، سفید، قرمز) خبر از ساخت سه گانه دیگری ( جهنم، برزخ، بهشت) داده بود. او در سال ???? در سن ?? سالگی فوت نمود.


گرچه هیچ نشانه ای مبنی بر مذهبی بودن او وجود ندارد اما فیلمهایش دارای گرایش مذهبی (مسیحی) است و ما را به تفکر عمیق پیرامون زندگی و اخلاقیات وا می دارد. کاراکترهای فیلمهای او کسانی هستد که بطرز صریح و روشن، روش و سلوک خود را در زندگی نیافته اند. به گفته خود او آنها کاملا نمی دانند چطور باید زندگی کنند و واقعا نمی دانند درست و غلط کدام است و سرسختانه آن را می جویند.


فیلمهای او در نهایت دقت و وسواس ساخته شده. سه گانه رنگها بر اساس رنگهای موجود در پرچم فرانسه و ارزشهای نمادین آن طراحی شده است. آبی: آزادی، سفید: تساوی و قرمز: برادری.


گرچه هریک از آنها به تنهایی قابل بررسی و دیدن هستند اما دیدن آنها به ترتیب موجود منجر به کشف ارتباطی شگفت انگیز و ماهرانه میان آنها خواهد شد.
هریک از این قصه های سه گانه شخصیت های متفاوتی را مطرح می کند اما در پس زمینه هریک نشانه هایی وجود دارد که بوسیله آن به دیگری مرتبط می گردند.


فیلمهای او اغلب معمایی و بطرز هیجان انگیزی مجهول است. انگار به رازی سربسته اشاره دارند. شاید هدف او یادآوری این نکته است که زندگی روزمره به مراتب بیش از آنچه فکر می کنیم پیچیده و رمزگونه است. او برای سرگرمی تماشاچی فیلم نمی سازد بلکه می خواهد او را به تفکر وا دارد تا در نهایت از دریچه ای متفاوت از آنچه همیشه بوده، به زندگی بنگرد.


به گفته او ” شما فیلم می سازید تا به مردم چیزی را نشان دهید، آنها را از جایی به جایی دیگر ببرید و این به هیچ وجه اشکال ندارد که آنها را به دنیای کشف و شهود، به دنیای تفکر ببرید.”


حالت رمز آلود فیلمهای او تلویحا به این اشاره دارد که برای ارتباط برقرار کردن با قصه لازم نیست به تجزیه و تحلیل یک یک صحنه ها پرداخت بلکه باید عمیقا از آن لذت برد.


موضع کیشلوفسکی مقابل خبرنگاران و مخاطبانی که از او درباره ماهیت مجهول فیلمهایش سئوال می کنند مانند خود فیلمهایش پیچیده و معماگونه است. او می گوید در این کار هنگام بازگو کردن واقعیت، عشق همیشه در تقابل با سایر عناصر است. عشق ما را سر دوراهی می نشاند و رنج را به ارمغان می آورد. ما نمی توانیم با آن زندگی کنیم و بدون آن هم حتی قادر به ادامه زندگی نخواهیم بود. در واقع در کار ما به ندرت می توان به یک پایان خوش دست یافت.


در آبی ژولیت بینوش زنی است که زندگی اش یکباره تحت تاثیر تصادفی که منجر به از دست دادن دختر و شوهرش شده دگرگون می شود. او اکنون خود را با زندگی که از دست رفته رها می بیند. شاید رهایی او را بتوان به نوعی آزادی تحمیلی تعبیر کرد.


رنگ آبی در سرتاسر فضای فیلم جاری است. او تدریجا با زندگی گذشته خود روبرو شده و مفاهیمی مانند مصیبت از دست رفتن عزیزان، خیانت و بخشش را عمیقا تجربه می کند و نهایتا به سمت ایجاد یک زندگی جدید گام برمی دارد.


در سه گانه او، سفید دومین فیلم اوست. سفید فیلم تقابل هاست و بار معنایی اش را وامدار طعنه آمیزبودن خویش است. در حقیقت سفید یک کمدی سیاه است. در میان این سه فیلم ، سفید بیش از سایرین زمان می برد تا تاثیر خود را بر مخاطب بازنمایاند اما وقتی این انجام شد از سایرین محکم تر و موفق تر جلوه خواهد نمود.


سفید با تساوی سر و کار دارد و با روایت طعنه آمیزش به دنبال کشف تساوی حقوقی است که در عالم واقعیت وجود ندارد چه در سطح فردی و چه اجتماعی.


اما در میان اینها قرمز را باید متعلق به سینمایی شاعرانه دانست. قرمز نه تنها نماد یکی از رنگهای پرچم فرانسه بلکه نماد عشقی است که در همه روابط انسانی موجود در فیلم کاملا از دست رفته است.


نکته مفهومی که این سه فیلم را به یکدیگر مرتبط می سازد مفهوم خیانت است که در آبی و سفید پررنگ تر از قرمز به آن پرداخت شده و در هردو، قهرمان قصه سعی دارد که از زندگی گذشته خود بیرون آمده و زندگی جدید را آغاز کنند.


http://movee.ws/ادامه مطلب...


  
  

سامان سالور گفت: با افتخار و با وجدان راحت اعلام می‌کنم پس از ساخت سه‌فیلم فرهنگی می‌خواهم فیلم مبتذل و پر از چهره بسازم.

این کارگردان سینما که عصر روز گذشته _ یکشنبه 10 آذرماه _ در جلسه نمایش و نقد و تحلیل فیلمش«چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» در دانشکده‌ی هنرهای زیبا سخن می‌گفت، با بیان این مطلب ادامه داد: از این پس می‌خواهم فیلم مبتذل و اتوبوسی بسازم و می‌دانم منتقدان اظهار تاسف می‌کنند که این فیلمساز چرا به این ورطه افتاد.

او ادامه داد: فیلم‌های فرهنگی مانند «خواب تلخ»، «چند کیلو خرما» و ... حق دارند در شهر 20 میلیونی تهران دوسالن سینما برای اکران و دیده‌شدن داشته باشند، اما این آثار تنها در برخی از جشنواره‌ها فرصت دیده‌شدن پیدا می‌کنند. درحالی‌که سینمای ما به این سمت رفته که فیلم‌هایی را اکران می‌کند که درنام آنها واژه‌ی «زن» وجود داشته باشد.

سالور با انتقاد فراوان از وضعیت اکران فیلم‌های خاص در ایران خاطرنشان کرد: ای کاش منتقدان ما از این نوع سینما حمایت می‌کردند، همچنانکه در دهه‌ی 60 چنین کردند، اما امروزه هیچ‌کس از سلطان‌هایی که سینمای ایران را به حرمسراهایشان تبدیل کرده‌اند، انتقاد نمی‌کند.

این کارگردان سینما متذکر شد: امروزه روی سر درتمام سینماهای ما چهره‌های تکراری را می‌بینیم. وضعیت اکران ما را سینما‌داران تعیین می‌کنند، اما چرا مخاطب ایرانی حق ندارد درمیان انبوه فیلم‌های مبتذل، فیلم متفاوت هم ببینند. دیدگاهی وجود دارد که می‌ترسد مردم حتی برای یک لحظه هم که شده با دیدن یک فیلم به تفکر وادار شوند.

سالور در مقابل پرسش یکی از دانشجویان که فیلم «چند کیلو خرما...» را جشنواره‌ای توصیف کرده بود، عنوان کرد: تنها به راضی ‌بودن مخاطب ایرانی می‌اندیشم، اما مخاطبان ما اجازه دیدن این فیلم‌ها را ندارند و تنها فرصت دیده‌شدن این فیلم‌ها شرکت در جشنواره‌هاست. البته زمانی که این فیلم را می‌ساختم تصور نمی‌کردم حتی به جشنواره‌ دارقوز‌آباد دعوت شود، همین‌ فیلم که حتی یک ریال از سینمای ایران کمک نگرفته و دریک سالن هم اکران نشده، در جشنواره لوکارنو آبروی سینمای ایران را خرید. هفت‌هزار تماشاگر بعد از اکران آن ایستادند و سینمای ایران را تشویق کردند.

او یاد‌آور شد: 15 روز پیش از ساخته‌شدن این فیلم قرار بود، محمدرضا فروتن و جواد رضویان در آن بازی کنند و اگر چنین می‌شد فیلم حتما اکران شده بود بنابراین مهم نیست چه می‌سازیم بلکه مهم است که چه‌کسی می‌سازد. درحالی‌که اطمینان دارم اگر فیلم‌هایی مانند «خواب تلخ» یا «آفساید» اکران می‌شدند حتما به فروش خوبی دست پیدا می‌کردند.

او درباره‌ی نوع کاراکترهای فیلم خود هم توضیح داد: دلبسته آدم‌های حاشیه‌ای هستم که کمتر با جامعه مدرن و اجتماع امروز سرو‌کار دارند. نوع رفتار، زندگی و عشق این افراد برایم جالب است و این دلبستگی به شکل کاملا ناخود‌آگاه در هرسه فیلمم وجود دارد.

او با ارایه توضیحاتی درباره‌ی شکل‌گیری این فیلم درباره‌ی سیاه‌وسفید بودن آن هم گفت: نوع زندگی و عشق شخصیت‌های این فیلم خیلی رنگ نداشت و چون قصد داشتیم فیلم را زمستان تولید کنیم بهتر دیدیم فیلم را به صورت سیاه‌وسفید بسازیم. هرچند که با این کار 90 درصد خریداران تلویزیونی و خارجی را از دست دادیم اما هرگز از این تصمیم پشیمان نیستم.

به گزارش ایسنا، دراین نشست نیما حسنی‌نسب که به‌عنوان منتقد میهمان درجلسه حضور داشت، فیلم «چند کیلو خرما» را اثری جمع‌وجور دانست که با همدلی و اعتقاد سازندگانش ساخته شده و به دلایلی مورد قبول و پسند جشنواره‌های خارجی هم قرار گرفته، اما فیلمی نیست که به قصد حضور در جشنواره‌های خارجی ساخته شده باشد هرچند برخی فیلم‌های ایرانی دقیقا با همین قصد ساخته می‌شوند.

او بهترین راه ورود به این فیلم را توجه به تصاویر سیاه و سفید آن دانست که به آبستره و انتزاعی شدن فیلم کمک کرده است.

او در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان مبنی‌بر وجود سینمای جشنواره‌ای توضیح داد: وجود چنین سینمایی در ایران غیرقابل انکار است و عده‌ای از این فضا همان اندازه سوء‌استفاده می‌کنند که عده دیگر از فضای سینمای مبتذل. نمی‌توان منکر شد که عده‌ای از سینماگران ما از اکران‌نشدن آثارشان سود می‌برند هم جایزه‌ حقوق بشر می‌گیرند و هم به لحاظ مالی مورد حمایت قرار می‌گیرند.

او سپس خطاب به سالور گفت: به شما قول می‌دهم نمی‌توانید فیلم مبتذل بسازید، چون ساخت فیلم مبتذل، کارگردان کاربلد خودش را می‌خواهد اما اگر فیلمی قصه‌گو با حضور ستارگان سینما ساختید که فیلم خوبی شد، تصور نکنید نسبت به سه‌ فیلم قبلی‌تان نزول کرده‌اید.

او تصریح کرد: فیلم جشنواره‌ای هم خوب و بد دارد و نباید روی اسامی ارزش‌گذاری کنیم. بخشی از سینمای ایران آثاری را تولید کرده‌اند که مورد پسند مخاطبان فرهنگی قرار گرفته و البته شکل این نوع فیلم‌ها ثابت نمانده و تغییر کرده است و دریک دوره‌ای حضور سینمای ایران درجشنواره‌های خارجی بسیار غیرعادی بود که خوشبختانه امروز به تعادل رسیده است.

سالور در این باره توضیح داد: به‌خاطر حضور کمرنگ سینمای ایران درجهان باید نگران باشیم. اگر سینمای آفریقا و آمریکای جنوبی جای سینمای ما را گرفت، نمی‌توانیم بگوییم که به تعادل رسیده‌ایم اینها نشانه عدم حمایت از سینمای فرهنگی است. باید نگران باشیم که چرا سینمای ما از «سارا» به «سنتوری» رسیده که همین فیلم هم اجازه اکران پیدا نکرده است.

به گزارش ایسنا، در آغاز این جلسه حسنی‌نسب عنوان کرد: برای ورود به دانشگاه تهران 30 دقیقه معطل شده چرا که مامور دم در اجازه‌ی ورود او را نمی‌داده است و این درحالی است که از یک هفته پیش به‌عنوان منتقد میهمان دعوت شده است.

در پایان این نشست لوح یاد‌بود و هدیه توسط دکتر واعظی‌پور یکی از اعضای هیات علمی پردیس هنرهای زیبا به سالور و حسنی‌نسب اهدا شد.

منبع:http://www.cloob.com/clubname/socletyfigurative


  

سامان سالور گفت: با افتخار و با وجدان راحت اعلام می‌کنم پس از ساخت سه‌فیلم فرهنگی می‌خواهم فیلم مبتذل و پر از چهره بسازم.

این کارگردان سینما که عصر روز گذشته _ یکشنبه 10 آذرماه _ در جلسه نمایش و نقد و تحلیل فیلمش«چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» در دانشکده‌ی هنرهای زیبا سخن می‌گفت، با بیان این مطلب ادامه داد: از این پس می‌خواهم فیلم مبتذل و اتوبوسی بسازم و می‌دانم منتقدان اظهار تاسف می‌کنند که این فیلمساز چرا به این ورطه افتاد.

او ادامه داد: فیلم‌های فرهنگی مانند «خواب تلخ»، «چند کیلو خرما» و ... حق دارند در شهر 20 میلیونی تهران دوسالن سینما برای اکران و دیده‌شدن داشته باشند، اما این آثار تنها در برخی از جشنواره‌ها فرصت دیده‌شدن پیدا می‌کنند. درحالی‌که سینمای ما به این سمت رفته که فیلم‌هایی را اکران می‌کند که درنام آنها واژه‌ی «زن» وجود داشته باشد.

سالور با انتقاد فراوان از وضعیت اکران فیلم‌های خاص در ایران خاطرنشان کرد: ای کاش منتقدان ما از این نوع سینما حمایت می‌کردند، همچنانکه در دهه‌ی 60 چنین کردند، اما امروزه هیچ‌کس از سلطان‌هایی که سینمای ایران را به حرمسراهایشان تبدیل کرده‌اند، انتقاد نمی‌کند.

این کارگردان سینما متذکر شد: امروزه روی سر درتمام سینماهای ما چهره‌های تکراری را می‌بینیم. وضعیت اکران ما را سینما‌داران تعیین می‌کنند، اما چرا مخاطب ایرانی حق ندارد درمیان انبوه فیلم‌های مبتذل، فیلم متفاوت هم ببینند. دیدگاهی وجود دارد که می‌ترسد مردم حتی برای یک لحظه هم که شده با دیدن یک فیلم به تفکر وادار شوند.

سالور در مقابل پرسش یکی از دانشجویان که فیلم «چند کیلو خرما...» را جشنواره‌ای توصیف کرده بود، عنوان کرد: تنها به راضی ‌بودن مخاطب ایرانی می‌اندیشم، اما مخاطبان ما اجازه دیدن این فیلم‌ها را ندارند و تنها فرصت دیده‌شدن این فیلم‌ها شرکت در جشنواره‌هاست. البته زمانی که این فیلم را می‌ساختم تصور نمی‌کردم حتی به جشنواره‌ دارقوز‌آباد دعوت شود، همین‌ فیلم که حتی یک ریال از سینمای ایران کمک نگرفته و دریک سالن هم اکران نشده، در جشنواره لوکارنو آبروی سینمای ایران را خرید. هفت‌هزار تماشاگر بعد از اکران آن ایستادند و سینمای ایران را تشویق کردند.

او یاد‌آور شد: 15 روز پیش از ساخته‌شدن این فیلم قرار بود، محمدرضا فروتن و جواد رضویان در آن بازی کنند و اگر چنین می‌شد فیلم حتما اکران شده بود بنابراین مهم نیست چه می‌سازیم بلکه مهم است که چه‌کسی می‌سازد. درحالی‌که اطمینان دارم اگر فیلم‌هایی مانند «خواب تلخ» یا «آفساید» اکران می‌شدند حتما به فروش خوبی دست پیدا می‌کردند.

او درباره‌ی نوع کاراکترهای فیلم خود هم توضیح داد: دلبسته آدم‌های حاشیه‌ای هستم که کمتر با جامعه مدرن و اجتماع امروز سرو‌کار دارند. نوع رفتار، زندگی و عشق این افراد برایم جالب است و این دلبستگی به شکل کاملا ناخود‌آگاه در هرسه فیلمم وجود دارد.

او با ارایه توضیحاتی درباره‌ی شکل‌گیری این فیلم درباره‌ی سیاه‌وسفید بودن آن هم گفت: نوع زندگی و عشق شخصیت‌های این فیلم خیلی رنگ نداشت و چون قصد داشتیم فیلم را زمستان تولید کنیم بهتر دیدیم فیلم را به صورت سیاه‌وسفید بسازیم. هرچند که با این کار 90 درصد خریداران تلویزیونی و خارجی را از دست دادیم اما هرگز از این تصمیم پشیمان نیستم.

به گزارش ایسنا، دراین نشست نیما حسنی‌نسب که به‌عنوان منتقد میهمان درجلسه حضور داشت، فیلم «چند کیلو خرما» را اثری جمع‌وجور دانست که با همدلی و اعتقاد سازندگانش ساخته شده و به دلایلی مورد قبول و پسند جشنواره‌های خارجی هم قرار گرفته، اما فیلمی نیست که به قصد حضور در جشنواره‌های خارجی ساخته شده باشد هرچند برخی فیلم‌های ایرانی دقیقا با همین قصد ساخته می‌شوند.

او بهترین راه ورود به این فیلم را توجه به تصاویر سیاه و سفید آن دانست که به آبستره و انتزاعی شدن فیلم کمک کرده است.

او در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان مبنی‌بر وجود سینمای جشنواره‌ای توضیح داد: وجود چنین سینمایی در ایران غیرقابل انکار است و عده‌ای از این فضا همان اندازه سوء‌استفاده می‌کنند که عده دیگر از فضای سینمای مبتذل. نمی‌توان منکر شد که عده‌ای از سینماگران ما از اکران‌نشدن آثارشان سود می‌برند هم جایزه‌ حقوق بشر می‌گیرند و هم به لحاظ مالی مورد حمایت قرار می‌گیرند.

او سپس خطاب به سالور گفت: به شما قول می‌دهم نمی‌توانید فیلم مبتذل بسازید، چون ساخت فیلم مبتذل، کارگردان کاربلد خودش را می‌خواهد اما اگر فیلمی قصه‌گو با حضور ستارگان سینما ساختید که فیلم خوبی شد، تصور نکنید نسبت به سه‌ فیلم قبلی‌تان نزول کرده‌اید.

او تصریح کرد: فیلم جشنواره‌ای هم خوب و بد دارد و نباید روی اسامی ارزش‌گذاری کنیم. بخشی از سینمای ایران آثاری را تولید کرده‌اند که مورد پسند مخاطبان فرهنگی قرار گرفته و البته شکل این نوع فیلم‌ها ثابت نمانده و تغییر کرده است و دریک دوره‌ای حضور سینمای ایران درجشنواره‌های خارجی بسیار غیرعادی بود که خوشبختانه امروز به تعادل رسیده است.

سالور در این باره توضیح داد: به‌خاطر حضور کمرنگ سینمای ایران درجهان باید نگران باشیم. اگر سینمای آفریقا و آمریکای جنوبی جای سینمای ما را گرفت، نمی‌توانیم بگوییم که به تعادل رسیده‌ایم اینها نشانه عدم حمایت از سینمای فرهنگی است. باید نگران باشیم که چرا سینمای ما از «سارا» به «سنتوری» رسیده که همین فیلم هم اجازه اکران پیدا نکرده است.

به گزارش ایسنا، در آغاز این جلسه حسنی‌نسب عنوان کرد: برای ورود به دانشگاه تهران 30 دقیقه معطل شده چرا که مامور دم در اجازه‌ی ورود او را نمی‌داده است و این درحالی است که از یک هفته پیش به‌عنوان منتقد میهمان دعوت شده است.

در پایان این نشست لوح یاد‌بود و هدیه توسط دکتر واعظی‌پور یکی از اعضای هیات علمی پردیس هنرهای زیبا به سالور و حسنی‌نسب اهدا شد.

منبع:http://www.cloob.com/clubname/socletyfigurative


87/9/26::: 11:32 ص
نظر()
  

فیلم سربلند (سعید تهرانی) از فردا در? سینمای تهران و دو شهرستان اکران می‌شود.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس فیلم سربلند از فردا در سینما‌های آزاد در تهران به نمایش در‌ می‌آید.
بنا بر این گزارش،سینماهای فرهنگ، آزادی، فلسطین، گلریز، مرکزی، کارون، تهران، جی و پیوند سینماهای نمایش دهنده این فیلم در تهران هستند و این فیلم به صورت همزمان در دو شهر شیراز و تبریز نیز اکران می‌شود.
سربلند داستان دو دوست قدیمی به نامهای علی(سعید تهرانی)و رضا(سروش صحت)در تهران دهه?? است که عشقی مشترک باعث به وجود آمدن ماجراهایی بین انها می‌شود.
ابوالفضل پورعرب،ثریا قاسمی،مریم سلطانی و عسل بدیعی دیگر بازیگران این فیلم هستند.
«سربلند»برای اولین بار در ایران با سیستم مونوکروم(تک رنگ)ساخته شده است
سایت اینترنتی فیلم نیز به نشانیhttp://www.sarbolandmovie.comراه اندازی شده که شامل عکسها و اطلاعات فیلم است.


  
  

فیلم سربلند (سعید تهرانی) از فردا در? سینمای تهران و دو شهرستان اکران می‌شود.
به گزارش خبرنگار سینمایی فارس فیلم سربلند از فردا در سینما‌های آزاد در تهران به نمایش در‌ می‌آید.
بنا بر این گزارش،سینماهای فرهنگ، آزادی، فلسطین، گلریز، مرکزی، کارون، تهران، جی و پیوند سینماهای نمایش دهنده این فیلم در تهران هستند و این فیلم به صورت همزمان در دو شهر شیراز و تبریز نیز اکران می‌شود.
سربلند داستان دو دوست قدیمی به نامهای علی(سعید تهرانی)و رضا(سروش صحت)در تهران دهه?? است که عشقی مشترک باعث به وجود آمدن ماجراهایی بین انها می‌شود.
ابوالفضل پورعرب،ثریا قاسمی،مریم سلطانی و عسل بدیعی دیگر بازیگران این فیلم هستند.
«سربلند»برای اولین بار در ایران با سیستم مونوکروم(تک رنگ)ساخته شده است
سایت اینترنتی فیلم نیز به نشانی
http://www.sarbolandmovie.comراه اندازی شده که شامل عکسها و اطلاعات فیلم است.


  
  

کیشلوفسکی و سه گانه او

اگر فیلم به اندازه کافی خوب باشد و داستان نیز بشکل درستی تعریف شده باشد، کاراکترها و صحنه هایی از فیلم برای مدتها در ذهن باقی خواهد ماند و تا مدتها ما را پیرامون خویش به فکر فرو می برد. گرچه این برای اغلب فیلمها اتفاق نمی افتد اما به جرات می توان فیلمهای کیشلوفسکی را از این دسته دانست که با پرداخت خلاق و هنرمندانه اش صحنه هایی را برای همیشه در اذهان ما جاودان نموده. او می گوید من بسیار زیاد به خرد اعتقاد دارم، چیزی که هم عصرمان ما آن را از دست داده اند .
در فیلمهای او نه تنها کاراکترهای اصلی بطور تاثیر گذار و جذابی پرداخت شده اند بلکه کاراکترهای فرعی و المانهایی که بصورت مختصر در پس زمینه فیلم وجود دارند دارای مشخصه های مستقل خود هستند.

او در آکادمی فیلم لودز به تحصیل پرداخت و تا سالها فعالیت خود را در عرصه تلویزیون متمرکز ساخت. منتقدین سینمای او را مجموعه ای از برگمن و تارکوفسکی می دانند.

او در سال ???? در حالی بازنشستگی خود را از فیلمسازی اعلام کرد که بعد از سه گانه موفق (آبی، سفید، قرمز) خبر از ساخت سه گانه دیگری ( جهنم، برزخ، بهشت) داده بود. او در سال ???? در سن ?? سالگی فوت نمود.

گرچه هیچ نشانه ای مبنی بر مذهبی بودن او وجود ندارد اما فیلمهایش دارای گرایش مذهبی (مسیحی) است و ما را به تفکر عمیق پیرامون زندگی و اخلاقیات وا می دارد. کاراکترهای فیلمهای او کسانی هستد که بطرز صریح و روشن، روش و سلوک خود را در زندگی نیافته اند. به گفته خود او آنها کاملا نمی دانند چطور باید زندگی کنند و واقعا نمی دانند درست و غلط کدام است و سرسختانه آن را می جویند.

فیلمهای او در نهایت دقت و وسواس ساخته شده. سه گانه رنگها بر اساس رنگهای موجود در پرچم فرانسه و ارزشهای نمادین آن طراحی شده است. آبی: آزادی، سفید: تساوی و قرمز: برادری.

گرچه هریک از آنها به تنهایی قابل بررسی و دیدن هستند اما دیدن آنها به ترتیب موجود منجر به کشف ارتباطی شگفت انگیز و ماهرانه میان آنها خواهد شد.
هریک از این قصه های سه گانه شخصیت های متفاوتی را مطرح می کند اما در پس زمینه هریک نشانه هایی وجود دارد که بوسیله آن به دیگری مرتبط می گردند.

فیلمهای او اغلب معمایی و بطرز هیجان انگیزی مجهول است. انگار به رازی سربسته اشاره دارند. شاید هدف او یادآوری این نکته است که زندگی روزمره به مراتب بیش از آنچه فکر می کنیم پیچیده و رمزگونه است. او برای سرگرمی تماشاچی فیلم نمی سازد بلکه می خواهد او را به تفکر وا دارد تا در نهایت از دریچه ای متفاوت از آنچه همیشه بوده، به زندگی بنگرد.

به گفته او ” شما فیلم می سازید تا به مردم چیزی را نشان دهید، آنها را از جایی به جایی دیگر ببرید و این به هیچ وجه اشکال ندارد که آنها را به دنیای کشف و شهود، به دنیای تفکر ببرید.”

حالت رمز آلود فیلمهای او تلویحا به این اشاره دارد که برای ارتباط برقرار کردن با قصه لازم نیست به تجزیه و تحلیل یک یک صحنه ها پرداخت بلکه باید عمیقا از آن لذت برد.

موضع کیشلوفسکی مقابل خبرنگاران و مخاطبانی که از او درباره ماهیت مجهول فیلمهایش سئوال می کنند مانند خود فیلمهایش پیچیده و معماگونه است. او می گوید در این کار هنگام بازگو کردن واقعیت، عشق همیشه در تقابل با سایر عناصر است. عشق ما را سر دوراهی می نشاند و رنج را به ارمغان می آورد. ما نمی توانیم با آن زندگی کنیم و بدون آن هم حتی قادر به ادامه زندگی نخواهیم بود. در واقع در کار ما به ندرت می توان به یک پایان خوش دست یافت.

در آبی ژولیت بینوش زنی است که زندگی اش یکباره تحت تاثیر تصادفی که منجر به از دست دادن دختر و شوهرش شده دگرگون می شود. او اکنون خود را با زندگی که از دست رفته رها می بیند. شاید رهایی او را بتوان به نوعی آزادی تحمیلی تعبیر کرد.

رنگ آبی در سرتاسر فضای فیلم جاری است. او تدریجا با زندگی گذشته خود روبرو شده و مفاهیمی مانند مصیبت از دست رفتن عزیزان، خیانت و بخشش را عمیقا تجربه می کند و نهایتا به سمت ایجاد یک زندگی جدید گام برمی دارد.

در سه گانه او، سفید دومین فیلم اوست. سفید فیلم تقابل هاست و بار معنایی اش را وامدار طعنه آمیزبودن خویش است. در حقیقت سفید یک کمدی سیاه است. در میان این سه فیلم ، سفید بیش از سایرین زمان می برد تا تاثیر خود را بر مخاطب بازنمایاند اما وقتی این انجام شد از سایرین محکم تر و موفق تر جلوه خواهد نمود.

سفید با تساوی سر و کار دارد و با روایت طعنه آمیزش به دنبال کشف تساوی حقوقی است که در عالم واقعیت وجود ندارد چه در سطح فردی و چه اجتماعی.

اما در میان اینها قرمز را باید متعلق به سینمایی شاعرانه دانست. قرمز نه تنها نماد یکی از رنگهای پرچم فرانسه بلکه نماد عشقی است که در همه روابط انسانی موجود در فیلم کاملا از دست رفته است.

نکته مفهومی که این سه فیلم را به یکدیگر مرتبط می سازد مفهوم خیانت است که در آبی و سفید پررنگ تر از قرمز به آن پرداخت شده و در هردو، قهرمان قصه سعی دارد که از زندگی گذشته خود بیرون آمده و زندگی جدید را آغاز کنند.

http://movee.ws/<**ادامه مطلب...

87/9/24::: 11:23 ع
نظر()
  
  

بیضایی: اگر بازیگر بودم نقش «شمر» را بازی میکردم

«بهرام بیضایی» با اشاره به دورشدن از فضای تراژدی در متن‌های حماسی گفت: شمر در یک نمایش بسیار جذاب است و اگر روزی بازیگر می‌شدم حتما این نقش را بازی می‌کردم،چون کمتر کسی است که بخواهد این نقش را بازی ‌کند.
به گزارش خبرگزاری فارس،شب گذشته دهمین نشست تخصصی انجمن بازیگران سینمای ایران با حضور «بهرام بیضایی» محقق، نویسنده و کارگردان سینما از سوی انجمن بازیگران سینمای ایران و در ادامه سلسله نشست‌های تخصصی این انجمن، در محل تالار اجتماعات خانه سینما برگزار شد.
بنابراین گزارش، در این نشست که با یک ساعت تأخیر آغاز شد و اجرای آن را سیروس ابراهیم‌زاده برعهده داشت،بهزاد فراهانی ،داریوش اسدزاده ،آزیتا حاجیان ،هرمز هدایت، رویا نونهالی،بهزاد خداویسی،رضا بابک ،جمشید جهانزاده ،مهتاج نجومی ، مهوش وقاری و…. حضور داشتند.,
در ابتدای این نشست، «بهرام بیضایی» سخنرانی خود را با عنوان «بازیگر درون» ‌آغاز کرد و اظهار داشت: «بازیگر درون» یعنی یک کودک از بدو تولد بازیگر باشد و اینکه هر یک از ما به صورت بالقوه یک بازیگر هستیم و بازیگر دورن‌مان باید رشد کند.
وی ادامه داد: وظیفه بازیگر درون این است که بازیگر را در ایفای نقش یاری کند تا به چشم بیاید. در نتیجه هر یک از ما از قبل نقش‌هایی را که برایمان تعیین نشده بود، بازی می‌کنیم و با امکانات مختلفی که داریم می‌توانیم تعیین کنیم که چه نقشی را بازی کنیم و این بازی تا زمانی که ما هستیم همانطور ادامه دارد.
وی در ادامه افزود: بعضی‌ از بازیگران ،بازیگر درون به کمک‌شان می‌آید و یا ممکن است در ایفای نقش مانع‌شان باشد. در اینجا مهم نیست که صدایمان خوب باشد یا بد؛ مهم این است که بدنمان از محدودیت خارج شود و کسی شویم که در روی صحنه و با تمام پستی و بلندی‌ها،جایگاه خودمان را پیدا کنیم.بیضایی خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی است که یک بازیگر می‌تواند به کارگردانش پیشنهاد کند که من می توانم به این صورت بازی کنم و شما به چه صورت می‌خواهید؟
کارگردان «سگ‌کشی» گفت: نبوغ بازیگری اگر پرورش داده نشود، رشد نخواهد کرد.یکی از چیزهایی نیز که یک بازیگر باید بیاموزد،اشکال‌ مختلف بازیگری در دوره‌های مختلف ، معانی و چرایی آن است.
این کارگردان سینما به بیان تعاریف مختلف از بازیگری پرداخت و افزود:معنای دیگر بازیگر مقلد است. در کشور ما متأسفانه بازیگری یک امر ناپسند است و یک بازی روشن و رسمی را ناپسند می‌دانند. مقلد یعنی کسی که بازی می‌کند یا چیزی را تقلید می‌کند و یا همان تقلید‌چی گفته می‌شود.
براساس این گزارش، بیضایی گفت:در واقع تقلید بخش خندستانی نمایش یا بخش فکاهی یا کمدی آن است و در واقع بازیگر کسی است که باید دیگری باشد یا مانند فرد دیگری شود.بازیگری به صورت استعدادی مادرزاد رشد نخواهد کرد، مگر به دست خود ما.
این کارگردان با اشاره به اینکه تاثیر ذخیره‌های ذهنی هر بازیگر در فهم او از نقش با توجه به تجربه‌هایش، افزود: بازیگری که نقش را درک نمی‌کند، ترجیح می‌دهد که آن را بازی نکند و بازیگری که بازی نمی‌داند، روی صحنه نمی‌رود.در این صورت این شخص اصلا بازیگر نیست و این از کمبود دانش رنج می‌برد.
وی در ادامه این سخنانش افزود: اگر تجربه‌های دیداری و شنیداری بازیگر کافی باشد چنین چالشی برایش پیش نمی‌آید و به نظر من بهترین راه آن راستگویی است و راستگویی همه را نجات می دهد. در اینجاست که بازیگر درون به کمک می‌آید و راه حل درست را پیشنهاد می‌کند.
بیضایی افزود: ممکن است گاهی اوقات در موقعیتی قرار بگیریم که فکر کنیم دیگر پایان راه است. هیچ وقت برای یک کارگردان، بازیگر، موسیقی‌دان و یا نقاش پایانی وجود ندارد بلکه تکرار کردن خود ،یعنی مرگ هنرمند. اگر برای چنین حرفه‌هایی حد و مرز بگذاریم در واقع مرگ حرفه‌ها می‌شود و ما باید با این حرفه‌ها پیش برویم.
وی با اشاره به مسئله آزادی در نقش گفت: با تقلید ممکن است چیزهای دیگر آغاز شود از جمله درگیری شخص با خودی که دوست دارد آزاد باشد، اما قرار نیست که ما در نقش آزاد باشیم. وقتی می‌خواهیم نقشی را بازی کنیم خودمان را از طریق آن نقش ارائه می‌دهیم. مثلا شمر در تعزیه خودش نیست، بلکه یک شمر است. یا چون در تعزیه‌خوانی این نمایش مخصوص دوران قاجاریه است و بیانگر زندگی اشراف و پادشاهان است و برای تخریب آنهاست اگر در تعزیه اتفاق می افتاد با یک شکست مواجه می‌شد.
وی تصریح کرد:بنابراین ناچاریم آنقدر خودمان را گسترش دهیم که برای هر متن و اجرایی آمادگی داشته باشیم. در عرصه جدید تأتر و سینما باید آنقدر مهارت داشته باشیم که در نقشی بازی کنیم تا درجه یک باشد.
بیضایی با اشاره به دخالت بازیگر درون هنگام اجرای نقش افزود: این بازیگر درون هنگام بازی ممکن است مزاحممان شود که به دو صورت است یکی اینکه از خود سوال کنیم آیا در این لحظه می‌توانم خوب عرضه شوم؟ و دیگری اینکه شخص را در برابر دیگران توجیه می کند و همه این عوامل می‌تواند مزاحم بازی شود. سعی کنید که این بازیگر درون را دور کنید و تمرکز کامل کسب کنید که بتوانید کار خوب ارائه دهید.
وی ادامه داد: متأسفانه بازیگرانی هستند که فکر می‌کنند موفقیتشان در گرو موفقیت مجموعه است، در نتیجه موفقیت آن بازیگر به چشم نمی‌آید. در اینجا توصیه می‌کنم اگر بازیگری هستید که به این حرفه علاقه دارید باید متن را خوب خوانده باشید و فهمیده باشید و آن متن را از آن خود کنید. آن متن را تحلیل کنید و راه‌حل‌های آن را به کمک کارگردان پیدا کنید و سعی کنید جمله‌ها را در دهن خود مزه مزه کنید.
بیضایی با اشاره به نظمی که در فرهنگ بازیگری غرب وجود دارد،افزود: من واقعا به چنین فرهنگی حسادت می‌کنم. ما متأسفانه به یک غروری متکی هستیم که این غرور باعث می‌شود که نظم را روی صحنه نپذیرفتیم و در نتیجه یک فیلم خوب و مناسب اتفاق نمی‌افتد.
وی ادامه داد: وظیفه ما این است که چیزهایی که در تأتر دیده می‌شود همانطور نمایش دهیم که دیده ‌می‌شود. روی صحنه تأتر ما می‌توانیم آرزوی نزدیک شدن به حقیقت را داشته باشیم در حالی که می‌دانیم متأسفانه واقعیت دیدنی نیست. در واقع صحنه تأتر به ما یاد داد که دسترسی به واقعیت امکان‌پذیر نیست. آرزوی نزدیک شدن به واقعیت را زمانی می‌توانیم داشته باشیم که به آن نزدیک شویم.
وی در ادامه افزود: اینکه من خودم هستم جوابگوی سینما نیست و نبوغ قابل دیدن است. در واقع این فکر است که باید دیده شود و به چشم بیاید و یک فرد هر کسی هم که باشد در استخدام این فکر است. دوربین، کارگردان و… همه در استخدام این فکر هستند که باید به نمایش دربیاید.
بیضایی با اشاره به اهمیت حس در بازیگری، گفت: امروزه ما فکر می‌کنیم که بازی احساسی انجام می‌دهیم و آن را به نمایش می‌گذاریم. در این موضوع دیگر بازی نیست. بعضی‌وقت‌ها لازم است که بازی «شدت» انجام شود و به بازی گرم احتیاج می‌شود. گاهی اوقات هم بازی بی‌حالی را نمایش می‌دهیم که البته این بی حالی هم خودش یک کار است و ضد واقعیت است.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که آموزش در بازیگری چه تاثیری دارد، افزود: دوره‌های آموزشی بازیگری می‌تواند به شخص کمک کند تا زودتر طبقه‌بندی شود و موضوعات و اهداف بازیگری را بسازد ولی نمی‌تواند از صفر و هیچ ،چیزی بسازد. دوره‌های آموزشی اگر درست باشد می‌توانند روش‌مند باشند.
بیضایی با اشاره به حدود و اندازه دانستن و درک خوب ،گفت: دانستن حدود ندارد و می‌تواند تا بی‌نهایت جا داشته باشد. هرچقدر دید و بینش و دانش‌مان بیشتر باشد برای شناخت بازیگری اشراف بیشتری نیز خواهیم داشت.
وی درباره اینکه بازیگری کاری عقلانی است یا حسی،گفت: این دو مقوله قابل جداشدنی نیستند. عقل بین کسانی که بازیگری یا اجرا می‌کنند ،حاضر است. چیزهایی که ما در سینما به کار می‌بریم اغلب واقعی نیستند. در این فضا می‌خواهیم به واقعیت نزدیک شویم. عقل و احساس در کارگردان، بازیگر و نویسنده در کنار هم هستند. البته در اینجا به غیر از عقل و احساس مقوله دیگری به نام «فن» هم وجود دارد.

کارگردان «وقتی همه خوابیم» با اشاره به ابعاد مختلف نقش‌های مثبت و منفی،افزود: در متن‌های حماسی و تراژدی، نقش مثبت و منفی وجود داشته‌اند اما امروز کاربردی ندارند. امروز از فضایی که تراژدی نوشته شده، دور شده‌ایم و به عصر فناوری و عقل قدم گذاشته‌ایم. مثلا شمر در یک نمایش بسیار جذاب است و اگر روزی بازیگر می‌شدم حتما این نقش را بازی می‌کردم،چون کمتر کسی است که این نقش را بازی می‌کند.

منبع:http://movee.ws


  
  

«عباس کیارستمی» روی فرش قرمز شصت و پنجمین جشنواره بین‌المللی فیلم ونیز که با نمایش فیلم «پس از خواندن بسوزان» ساخته «برادران کوئن» افتتاح شد، عینک خود را به درخواست عکاسان برداشت.


شصت و پنجمین جشنواره فیلم ونیز چهارشنبه شب (27 آگوست) با حضور عده زیادی از اهالی سینمای جهان از جمله «براد پیت»، «جورج کلونی»، «جوئل و ایتان کوئن»، «ویم وندرس»،«چارلیز ترون»، «کیم باسینگر»، «تاکاشی کیتانو»، «جاناتان دمی» و «استیون اسپیلبرگ» و تعداد زیادی از مقامات سیاسی و فرهنگی کشور ایتالیا افتتاح شد.
بنا بر این گزارش:

«عباس کیارستمی» از ایران نیز که با فیلم «شیرین» در جشنواره امسال ونیز حاضر است پنجشنبه 28 آگوست روی فرش قرمز حاضر شد و در حالی که به درخواست عکاسان عینک مشهور خود را برداشته بود، عکسی به یادگار گرفت.


  
  
ناجی بهترین ‌بازیگر آسیا پاسیفیک شد
 رضا ناجی برای بازی در فیلم سینمایی "آواز گنجشک‌ها" به کارگردانی مجید مجیدی جایزه بهترین بازیگر مرد دومین دوره جوایز اسکرین آسیا پاسیفیک را از آن خود کرد که برندگان آن دقایقی پیش اعلام شد.

اسکرین دیلی اعلام کرد: رضا ناجی برای دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد با علیرضا آقاخانی دیگر بازیگر ایرانی برای "تنها دو بار زندگی می‌کنیم"، کیم یون ـ سوک از کره جنوبی، سایمن یام از هنگ کنگ و راجات کاپور از هند رقابت داشت.

ناجی فوریه امسال برای بازی در "آوار گنجشک‌ها" جایزه خرس نقره‌ای بهترین بازیگر جشنواره برلین را برد و این فیلم به نمایندگی از سینمای ایران به بخش بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان هشتاد و یکمین دوره جوایز اسکار معرفی شده است.
او در این فیلم نقش کریم کارگر مزرعه شترمرغ را بازی می کند که به دلایلی اخراج می‌شود و برای یافتن کاری دیگر به تهران می‌رود، اما در این کلانشهر با مسائلی عجیب و غریب مواجه می‌شود.

جایزه بهترین فیلم جوایز آسیا پاسیفیک امسال به "تولپان" نخستین تجربه کارگردانی سرگئی دوورتسوی رسید که تولید مشترک قزاقستان، روسیه، سوئیس، لهستان و آلمان است.

این فیلم اولین بار در جشنواره کن به نمایش درآمد و جایزه اصلی بخش نوعی نگاه را برد و اخیرا جایزه بزرگ ساکورا و جایزه بهترین کارگردان جشنواره توکیو را گرفت، ضمن اینکه نماینده قزاقستان در اسکار بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان است.

اولین تجربه کارگردانی دوورتسوی داستان پسری جوان است که بعد از به پایان رساندن خدمت سربازی خود در نیروی دریایی به خانه خود در استپ قزاق باز می‌گردد، با این امید که ازدواج کند و یک چوپان باشد.

"تینار" به تهیه‌کنندگی مهدی منیری در بخش بهترین مستند بلند نامرد دریافت جایزه بود و جایزه یونسکو برای مشارکت موثر در حفظ و اشاعه تنوع فرهنگی از طریق فیلم را دریافت کرد. بهنام بهزادی با فیلمنامه "تنها دو بار زندگی می‌کنیم" دیگر نماینده ایران در دومین جوایز آسیا پاسیفیک بود.

جوایز سینمایی اسکرین آسیا پاسیفیک را دولت ایالت کوئینزلند استرالیا با حمایت سی ان ان اینترنشنال، یونسکو و فدراسیون بین‌المللی اتحادیه تهیه‌کنندگان فیلم (فیاپف) به برترین‌های سینمای آسیا پاسیفیک اعطا می‌کند و بروس برسفورد فیلمساز استرالیایی رئیس هیئت داوران دومین دوره بود.

منبع :جام جم آنلاین


  
  

طی مراسمی در سینما فلسطین و با پیام وزیر آموزش و پرورش؛

جشنواره سی‌و هشتم فیلم رشد آغاز به کار کرد

خبرگزاری فارس: با پیام علی رضا علی‌احمدی وزیر آموزش و پرورش، سی و هشتمین جشنواره بین‌المللی فیلم رشد طی مراسمی در سینما فلسطین تهران آغاز به کار کرد.

به گزارش خبرنگار سینمایی فارس، سی و هشتمین جشنواره فیلم رشد طی مراسمی در سینما فلسطین تهران آغاز به کار کرد.
بنا بر این گزارش در این مراسم که از ساعت 18:20 دقیقه امروز با حضور محی‌الدین بهرام محمدیان، رئیس سازمان پژوهش و برنامه‌ریزی آموزش و پرورش، عباس صدری، مرادی روابط عمومی وزارت آموزش و پرورش آغاز شد، پس از پخش سرود جمهوری اسلامی ایرانن و پیام وزیر آموزش و پرورش قرائت شد.
به گزارش فارس، در پیام علیرضا علی‌احمدی آمده است: انسان بر حسب فطرت و طینت خدادادی خویش قرن‌هاست در گستره زندگی خود جستجوگر است و به دنبال کشف حقیقت، زندگی آرام و بی دغدغه خود را با فراز و فرودهای زیادی همراه نموده تا به نیازها و نداهای درون خود پاسخ آری گوید. گاهی هم ناگزیر، اضافه بر زمان و توان خود اعتبار، آبرو و حتی جان خود را در مسیر یافتن و رسیدن به هدف به خطر انداخته است. روزگاری حسرت به پرواز در آمدن همانند پرندگان برایش یک آرزو بود، ارتباط با مردمان سرزمین های دوردست هم یک آرزو بود و اینک در پرتو تلاش و تکاپو نه تنها آنچه آرزو یا رؤیا می نمود به حقیقت و واقعیت رسانده که راه توسعه و پیشرفت را پرشتاب و با سرعت تمام می‌پیماید.
در این پیام می‌خوانیم: جالب این که انسان هنوز آرزومند است و امیدوارانه زندگی می‌کند تا در سایه همین کوشش و تلاش به کمال و نیکبختی حقیقی دست یابد. آغاز دستاوردهای بزرگ آدمی در فضای آفرینش‌های هنری و ارتباط گیری رسانه‌ای، خود را جلوه نموده و با تبادل دانش، آگاهی و تجربیات به یکدیگر، موفقیت ها و پیروزی در عرصه های گوناگون علم و دانایی بیشتر شده است. در این میان نقش گونه‌های مختلف رسانه تصویری به ویژه فیلم ارزنده و انکارناپذیر است و فیلم سازان با در آمیختن هنر و فناوری اهمیت و جایگاه مهمی را برای فیلم و نقش آن در توسعه و پیشرفت جوامع به وجود آورده اند. به گونه ای که در فرایند تعلیم و تربیت دانش آموزان از فیلم به عنوان یک «رسانه آموزشی» نام برده می شود و تلاش برنامه ریزان درسی همواره این بوده که با بهره گیری از تأثیر و نقش فیلم در یادگیری فراگیران به کار خود ژرفا و ماندگاری بخشند.
در ادامه متن پیام علی احمدی آمده است: «جشنواره بین المللی فیلم های علمی، آموزشی و تربیتی رشد» به عنوان دیرپاترین رویداد هنری در زمینه تولید و نمایش فیلم در کشورمان شناخته شده و تاکنون وزارت آموزش و پرورش به صورت سالانه آن را هدفمند، عالمانه و با دقت برنامه ریزی و برگزار می کند. فضای رسانه ای جهان، نگاه تخصصی به موضوعات مختلف علمی ,و آموزشی، توجه و تأکید برنامه ریزان درسی به فیلم های علمی، علاقه مندی دانش آموزان به بهره گیری از این رسانه آموزشی و اراده آموزش و پرورش بر تقویت حضور فیلم در کنار سایر رسانه های آموزشی، اهمیت این جشنواره را افزون نموده تا آنجا که با جدیت، حضور مؤثر هنرمندان فیلم ساز در یک رقابت خوب و سالم در جشنواره رشد از یک سو و گسیل فیلم های علمی و آموزشی به مدارس و کلاس های درسی و استفاده معلمان و دانش آموزان از دستاوردهای این جشنواره را از سوی دیگر دنبال می کنیم. علی احمدی؛ وزیر آموزش و پرورش در ادامه پیام خود به سی و هشتمین جشنواره فیلم رشد تاکید کرده است: فرصت را مغتنم دانسته از حضور هنرمندان عزیز داخل و خارج از کشور در آوردگاه فیلم های علمی، آموزشی و تربیتی تقدیر و تشکر می نمایم و امیدوارم با همدلی تمامی اصحاب هنر و رسانه، فرهیختگان کشور و صاحب نظران تعلیم و تربیت برای کمال بخشی و ارتقای «جشنواره بین المللی فیلم رشد» در سال های آینده گام های ارزنده تر و بهتری برداریم.
به گزارش فارس، در ادامه، حمیدرضا کفاش دبیر جشنواره با ارائه آماری از فیلم‌های جشنواره سی‌وهشتم فیلم رشد پرداخت و جشنواره امسال را از نظر کمی و کیفی مورد بررسی قرار داد.
در ادامه، مراسم تجلیل از مدیران پیشین جشنواره رشد برگزار شد و از مرحوم احمد مهرپرور، مهدی کلهر، کمال حاج‌سیدجوادی، محمدعلی رجبی، محسن چینی‌فروشان، محمد سعیدی تهران، سید احمد حسینی، هاشم فرزانه، بهرام فیض‌آبادی، رحمت‌الله محرابی، احمد جولایی و احمد وحدتی تربتی تجلیل شد که دختر مرحوم مهرپرور جایزه وی را دریافت کرد و مهدی کلهر غایب بود.
در ادامه از مسؤولان اجرایی پیشین و همکاران برتر جشنواره رشد در دوران گذشته، علی بابازاده، زنده‌یاد حسین صولتیان، فرید فرخنده کیش، هوشنگ خواجه محمودی و بهروز صمدی مطلق، احمد طالبی‌نژاد، میریونس نوروزیان، مهدی غفاری، غلامحسین قربانیان، حسن بهرام زاده، علی رضایی، ایرج محمدی و محمود رضایی‌نژاد قدردانی به عمل آمد.
سینما فلسطین، ‌فرهنگسراهای اشراق و بهمن، کانون‌های امام علی (ع) منطقه 15 و منطقه 5 آموزش و پرورش و سالن دانشگاه‌های علامه طباطبایی و شهید رجایی مکان‌های نمایش فیلم‌های منتخب جشنواره فیلم رشد از 10 تا 17 آبان ماه در تهران هستند.
جشنواره فیلم رشد با 44 سال سابقه و 37 دوره برگزاری قدیمی‌ترین جشنواره فیلم در ایران است که هر ساله توسط وزارت آموزش و پرورش برگزار می‌شود


  
  
<   <<   6   7   8   9   10      >