مارادونا، پا به توپ در زمین سینما |
|
جشنواره- گروه ادب و هنر:
برنامه اکران جشنواره فیلم کن، تحتتأثیر فیلم جدید برادران داردن قرار داشت. فیلم تازه برادران بلژیکی داردن «سکوت لورنا» نام دارد که با استقبال منتقدان مواجه شد. ژان پیر و لوک داردن گرچه ? بار برنده جایزه نخل طلای جشنواره کن شدهاند اما در کنفرانس خبری که تعداد اندکی از منتقدان حضور داشتند تاکید کردند که فقط برای حضور در جشنواره به کن آمدهاند. ژان پیر در این کنفرانس خبری عنوان کرد که آنها قبل از فیلم «کودک» با ایده این فیلم آشنا شدند؛ «ما میخواستیم قصه افرادی را که از نقاط دیگر جهان به اروپا آمده اند، روایت کنیم؛ البته میدانیم شیوه روایی ما چندان جذاب نیست اما مسئله مهاجرت از مسائل مهم امروز در اروپا و شاید دنیاست. ما مخالف اخراج کودکان مهاجر از اروپا هستیم و در مقابل باید مجازاتهای سنگینی در مورد رهبران باندهای قاچاق اعمال شود.» بازی آرتا دوبروشی بازیگر جوان فیلم سکوت لورنا به شدت مورد توجه منتقدان توجه گرفت و از او بهعنوان یکی از بختهای اصلی دریافت جایزه بهترین بازیگر زن نام برده میشود. همچنین در حاشیه اکران فیلم مستند« روز پس از صلح»، جود لاو بازیگر این فیلم در کنفرانس خبری عنوان کرد که او در نظر دارد برای دومین بار به افغانستان سفر کند و فاش کرد که در سال گذشته سفر مخفیانهای به این کشور داشته و در آنجا ضمن دیدار با مقامات این کشور در مورد روز صلح با مقامات سازمان ملل گفتوگو داشته است؛ روز صلح به پیشنهاد جرمیگیلی- فیلمساز انگلیسی و از دوستان جود لاو- توسط سازمان ملل انتخاب شد. فیلم «روز پس از صلح» ماحصل همین دیدارهای رسمی لاو در افغانستان است. لاو در مورد این سفر و افغانستان گفت: «آنها اصلا من را نمیشناختند. من مثل دستیار فیلمبردار عمل میکردم. اما میخواهم به افغانستان بازگردم و شاهد اکران این فیلم در آنجا باشم.» اما یکی دیگر از فیلمهایی که در بخش خارج از مسابقه به نمایش درآمد، فیلم «مارادونا» از امیر کاستاریکا ،کارگردان صرب است. این فیلم پس از مستند تایسون، دومین فیلم ورزشی جشنواره کن محسوب میشود که به داستان زندگی مارادونا، بازیکن افسانهای تیم ملی آرژانتین در دهههای ???? و ???? میپردازد. مارادونا که در مراسم اکران افتتاحیه این فیلم حضور داشت، بیش از هر چیز بهدلیل گلی که بادست در دیدار مقابل تیم ملی انگلستان در مرحله یک چهارم نهایی جام جهانی آرژانتین به ثمر رساند، شهرت دارد. کاستاریکا که دوبار برای فیلمهای «پدر در سفر تجاری بود» و «زیرزمین» نخل طلای جشنواره کن را دریافت کرده است، در مورد این گل گفت که او هم مثل میلیونها نفر از مردم جهان از این گل شادمان شد و دستاورد چنین گلهایی پیروزی برای کشورهایی چون آرژانتین و صربستان است که قربانیان امپریالیسم هستند.کاستاریکا تاکید کرد که قصد داشته 3 مارادونای مختلف را در این فیلم به نمایش بگذارد؛ استاد فوتبال، مرد خانواده و منتقد سیاست خارجی آمریکا. فیلم جدید کلینت ایستوود به نام «معاوضه» با بازی آنجلینا جولی و جان مالکوویچ در نقشهای اصلی نیز به نمایش در آمد که اکران نخست آنکه ویژه منتقدان بود با استقبال فراوان روبهرو شد. همشهری |
بهرام توکلی پس از تجربه چند فیلم کوتاه در نخستین تجربه فیلم بلند خود نه به سراغ فیلم های تجاری و عامه پسند رفت که معمولاً در فیلم اولی ها مشاهد می شود و نه فیلم جشنواره یی ساخت تا خاص بودگی خود را اثبات کند. وی گرچه در سینمایی به اصطلاح معناگرا اولین فیلمش را می سازد اما چندان غرق در کلیشه سازی و شعارزدگی این نوع از فیلم ها نمی شود و روایتی جدید از تجربه دینی یک روحانی جوان نسبت به برخی مفاهیم هستی شناختی و دینی در بستر واقعیت انضمامی و اجتماعی ارائه می کند و فرآیند تحول یحیی را از باورهای سنتی به شک و ایمان آگاهانه به تصویر می کشد. فرم و تکنیک های تصویربرداری فیلم نیز به شکل درونمایه داستان درمی آید تا تناسبی نمادین میان فیزیک و ماورایی فیلم برقرار شود. شیوه تصویربرداری، قاب بندی ها، تداخل تصاویر اصلی فیلم با فیلم های درون قصه به واسطه ترکیب سیاه و سفید و رنگی، اینسرت های متعدد اسلوموشن و عناصری دیگر از تصویر سینمایی به گونه یی چیدمان می یابد تا منطبق بر روحیات، کشمکش ها و جهان درونی قهرمان فیلم باشد و ساختار کلی آن براساس تجربه انسانی او بنا شود. فیلم برای اینکه بتواند لایه های عمیق تری از شخصیت یحیی را بازنمایی کند از نریشن و راوی توسط قهرمان خود فیلم استفاده می کند و تجربه تازه وی را برای مخاطب می شکافد البته گاهی حجم نریشن ها بیش از اندازه طولانی و آزاردهنده می شود. صدا برداری نامناسب فیلم نیز بار منفی این قضیه را بیشتر می کند و به یکی از ضعف های عمده اثر تبدیل می شود.
پابرهنه در بهشت قصه روحانی جوانی است که برای درک بهتر باورهای خود به ویژه در عرصه عمل و نظام اخلاقی، اجتماعی وارد یک کلینیک یا قرنطینه بیماران ایدزی می شود که جسم و روح خویش را به واسطه گناه و نابهنجاری به خطر انداخته اند و در بغرنج ترین وضعیت روحی به سر می برند. هم فضای این قرنطینه و آدم هایش مبهم و بیگانه است و هم تکنیک های تصویربرداری و نور پردازی آن غیرمتعارف است. نوع نگاه کارگردان به این موضوع و شیوه روایت آن به ویژه در بیست دقیقه اول فیلم نوعی ابهام و بیگانگی برای مخاطب ایجاد می کند و خیلی طول می کشد تا وی با فضای قصه آشنا شود و ارتباط برقرار کند. ضرورت قصه پردازی و توجه به جذابیت های آن در اینجا کاملاً قابل اثبات است. گاهی بهترین ایده ها و مفاهیم بلند فلسفی نیز اگر در قالب داستانی خوش ساخت قرار نگیرد انتقال و توجیه آن معانی عقیم می ماند و هدر می رود. مثلاً شما همین درگیری ها و تضادهای ایدئولوژیک در یک روحانی جوان را در فیلم زیر نور ماه میر کریمی و در کاراکتر شیخ حسن نیز می بینید اما فرآیند قصه گویی و نوع پردازش داستانی آن هم خیلی سینمایی است و هم مبتنی بر مخاطب شناسی سینما انجام شده است. غیر از این مساله قهرمان های هر دو فیلم خیلی به هم شباهت دارند یعنی هر دو روحانی جوان هستند و مسیر سیر و سلوک الهی خویش را نه در کنج عزلت و پستوی خانه که در دل اجتماع و درون مردم آغاز و از واقعیت عینی برای شناخت بهتر خدا و دینش استفاده می کنند. حسن در پوشیدن لباس روحانیت تردید دارد و یحیی در نحوه مواجهه دین با مردم. حسن در نهایت و بعد از فراز و نشیب ها و کلنجارهایی که با خود دارد لباس روحانیت به تن می کند اما در پا برهنه در بهشت ما تصویری از یحیی در لباس روحانیت نمی بینیم. ضمن اینکه ظاهر و نوع کنش های ارتباطی و رفتارش چندان سنخیتی با این قشر مذهبی ندارد. البته سکوت و کم حرفی وی نیز بی تاثیر نیست: سکوتی که به قول معروف سرشار از ناگفته هاست. بارها در طول فیلم برسکوت تاکید می شود، اینکه گوش کردن بهتر از سخن گفتن است و تاکید بر رابطه سکوت و تمرکز با کشف بهتر شخصیت و فهم درست تر دیگران ، تمرکز و سکوتی که آتش در روح آدمی می افروزد و عشق را شعله ور می کند و یحیی این معنی را با رویت آتش گرفتن برگ درخت از طریق تمرکز شیشه عینک بر آتش بهتر می فهمد.
پابرهنه در بهشت با به تصویر کشیدن بیماران ایدزی که در برزخ مرگ و زندگی به سر می برند و به واسطه فهم ایدئولوژیک از وضعیت خویش، بار سنگین عذاب وجدان را نیز بر دوش می کشند، یاس آورترین شرایط انسانی را ترسیم می کند. شرایطی که آدمی از خودش و زیستن در جهان متنفر می شود و چه بسا تحمل خود را نیز ندارد. وضعیت زنان در اینجا پیچیده تر و تلخ تر است اگرچه تصویری از قرنطینه زنان در فیلم وجود ندارد اما شرایط آنان به واسطه گفته های معصومه بیان می شود.
به قول او زنان در اینجا از احساس گناه می میرند نه بیماری، بر این مساله اضافه کنید نگرش و رفتارهای پزشک بیمارستان را که همواره به آنان گوشزد می کند که آنها یک بیمار معمولی نیستند. گناهکاران بدبختی هستند که دارند تقاص گناهان شان را پس می دهند و در نهایت به قول آن سرباز (مرتضی ) فرق آنها با مرده ها این است که تنها «خاکشون» نکردند اما یحیی به جای سرزنش و نکوهش آنها سعی می کند با آنان هم سخن و همراه شود و همدلی را پیشه گیرد تا در نهایت از دل ظلمات و یاس و تاریکی روزنه یی به سوی روشنایی و نور و امید بزند و تصویر زیبایی از رحمانیت و لطف الهی را به نمایش بگذارد. او نه موعظه می کند نه سخنرانی و خطابه و اصلاً با روحانی های دیگر فرق می کند. این تفاوت حتی در ظاهر و نوع پوشش نیز هویدا است.
عبای او به عنوان نماد روحانیت نیز وسیله یی می شود تا بیماری که خود را آتش زده نجات یابد و باز به این معناست که هر کس تحت پوشش این لباس ( تفکر) قرار بگیرد از آتش جهنم مصون خواهد ماند. البته قهرمان پابرهنه در بهشت سعی نمی کند در کسوت قهرمان و ناجی ظاهر شود و در نوسان میان انفعال و اثرگذاری رفتار می کند و نوعی سردرگمی و سرگردانی در نگاه و رفتارش موج می زند. در واقع یحیی بیش از آنکه بخواهد به عنوان یک روحانی به نقش حرفه یی خود عمل کند در جست وجوی خویشتن خویش به واسطه شناخت و کمک به دیگران است. گویی وی نمی خواهد همین روحانیت، حجاب وی برای رسیدن به حقیقت شود. از این رو کارهای مختلفی می کند. مثلاً زمین را تی می کشد. آشپزی می کند و به پیرزن خدمتکار کمک می کند تا در نهایت پای در قطعه بهشت می گذارد و رستگار می شود. همان جاست که می گوید برای روحانی شدن آماده شده است. و درست در همین جاست که هسته اصلی فیلم و گره معنایی آن باز می شود به این معنی که یحیی در نهایت درمی یابد در این جهان آکنده از پلشتی و گناه که آدمی در رنج دائم زیست می کند و به جرم انسان بودن گناهکار محسوب می شود می توان با عشق و رابطه درونی و بشری به نقطه آرامش و امید دست یافت.
منبع: اعتماد
فیلم استون درباره بوش قبل از انتخابات اکران میشود
فیلم زندگینامهای اولیور استون، کارگردان مشهور و برنده جایزه اسکار درباره زندگی و دوران جرج دبلیو بوش سه هفته پیش از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در ماه نوامبر اکران خواهد شد.
به گزارش خبرگزاری فرانسه فیلم استون که نام آن صرفا W است، در 17 اکتبر (26 مهر)، کمتر از یک ماه پیش از رایگیری برای انتخاب جانشین بوش در 4 نوامبر (14 آبان) اکران خواهد شد.
توجه زیادی به این فیلم استون که که جوزف برولین، بازیگر فیلم "جایی برای پیرمردها نیست" در آن نقش جرج بوش و الیزابت بنکز نقش همسر او، لورا بازی میکند، معطوف شده است. قرار است فیلمبرداری فیلم از هفته آینده آغاز شود.
استون در این باره این فیلم گفت: "ما در واقع، فراتر از تصاویری که به ما اجازه داده شده است در تلویزیون ببینیم، چیز زیادی در مورد آقای بوش نمیدانیم."
استون 61 ساله، پیش از این چندین فیلم درباره چهرههای تاریخی از جمله دو رئیس جمهور آمریکا نیکسون و کندی ساخته است.
این کارگردان کهنهکار تا به حال سه بار برنده جایز اسکار شده است - بهترین فیلمنامه برای "قطار نیمهشب" در سال 1979،و بهترین کارگردانی در سالهای 1987 و 1990 به ترتیب برای فیلمهای "جوخه" و "متولد چهارم جولای".
منبع: همشهری
سیما فیلم همچنان شهریار را سانسور می کند !
تبریزی با اعتراض مجدد به حذفیات سریال «شهریار»: سیما فیلم همچنان به سانسور ادامه میدهد
پسر شهریار: بعد فرهنگی شخصیت شهریار تحریف نشده است
کمال تبریزی پس از پایان پخش قسمت بیستم سریال «شهریار» نسبت به حذفیات مجدد این مجموعه اعتراض کرد.
این کارگردان که شامگاه جمعه در رادیو گفتوگو حاضر شده بود به اقدام سیما فیلم در ممیزی قسمت نوزدهم و بیستم سریال «شهریار» (بدون اطلاع وی) انتقاد و تصریح کرد: این درحالی است که رییس سازمان صداوسیما در روزهای گذشته تماس گرفت و این قسمتها را از قسمتهای خوب مجموعه «شهریار» برشمرد؛ اما مرکز سیما فیلم همچنان به سانسور ادامه میدهد.
روز جمعهبیستم اردیبهشتماه، بلافاصله پس از پخش قسمت جدید سریال «شهریار» گفتوگو با هادی بهجت تبریزی، تنها اولاد ذکور استاد شهریار به روی آنتن شبکه دو سیما رفت.
در این مصاحبه، فرزند استاد شهریار با اشاره به اینکه کارگردان و فیلمنامهنویس این سریال پیش از ساخت، طی چند جلسه با وی مشورت داشتهاند، در مجموع نسبت به نحوه ساخت سریال «شهریار» ابراز رضایت کرد.
هادی بهجت تبریزی سپس با تأکید بر اینکه در ساخت سریال «شهریار» در بعد فرهنگی شخصیت این شاعر هیچ تحریفی صورت نگرفته است، در عین حال تغییر در جزئیات زندگی شهریار را از حقوق کارگردان و فیلمنامهنویس برشمرد.
به گفته وی کلیات قصه سریال «شهریار» با مشکلی مواجه نبوده است.
فرزند استاد شهریار در ادامه نقد یک اثر هنری را دشوار خواند و در این ارتباط به برخی اشعار این شاعر اشاره داشت که در آن منتقدان را خطاب قرار داده و خواسته بود که ابتدا اشعارش را بخوانند و سپس آنها را نقد کنند.
وی همچنین معتقد است: هنرمند باید تمام مطالب را درباره موضوع یا شخصی که قرار است درباره آن فیلم بسازد بشوند و سپس از زاویه دید خود آنها را به تصویر بکشد.
او به دیداری که در شهر تبریز با کارگردان و نویسنده سریال «شهریار» داشته است اشاره و خاطرنشان کرد: در این دیدار به آنان توصیه کردم فیلمها و سریالهایی که درباره زندگی ادبا و شعرایی همچون نظامی و رودکی ساخته شده است را ببینند و ایشان هم که کارگردان حرفهای هستند حتما این کارها را دیدهاند؛ اما آنچه مسلم است ساخت فیلم یا سریالی در این حد به تحقیق و پژوهشهای چندساله نیاز دارد.
تنها اولاد ذکور استاد شهریار به کمبود اسناد و مدارک تاریخی درباره زندگی این شاعر ایرانی اشاره کرد و گفت: حتی یکی از دوستان نزدیک وی که مقدمهای بر کتاب شهریار نوشته نیز مطالبش درباره زندگی شهریار بسیار ناقص است.
وی در عینحال با اعتقاد بر اینکه در سریال «شهریار» از اشعار این شاعر به خوبی بهره گرفته شدهاست، در اینباره اظهار کرد: استفاده از اشعار خصوصا فارسی در این سریال باعث شد که من بار دیگر به سراغ کتاب پدرم بروم و این اشعار را مرور کنم.
هادی بهجت تبریزی با یادآوری اینکه برای نخستینبار فیلم یا سریالی درباره زندگی و شخصیت استاد شهریار ساخته شده است، در اینباره گفت: ساخت این سریال میتواند زمینهساز ساخت آثار بهتری درباره این شاعر باشد؛ شاید هم پس از پخش این سریال، شهریار به فراموشی سپرده شود و دیگر کسی در این زمینه کار کند؛ اما برای نسل بشر بهتر است که همواره گذشتگان را پیشروی آینده خود قرار دهند.
تنها اولاد ذکور استاد «شهریار» در پاسخ به این پرسش که چه مقطع از زندگی پدرش را در این سریال بیشتر پسندیده است؟گفت: دوران جوانی شهریار را در این سریال بیشتر دوست داشتم؛ به دوران کودکی وی چندان پرداخته نشده است؛ اما ظهور نسلی از شعرا پس از انقلاب مشروطه از جمله ملکالشعرای بهار و شهریار و دیدار با نیما از دغدغههای همه ما بوده است؛ در نتیجه بیشتر به این برهه از زندگی شهریار پرداخته شدهاست.
گفتنی است متن کامل نقد سریال «شهریار» که روز گذشته با حضور کمال تبریزی در رادیو گفتوگو انجام شد متعاقبا ارسال میشود.
منبع : ایسنا
| |||
«مریم بهجت تبریزی» فرزند استاد شهریار در واکنش به سریال «شهریار»(کمال تبریزی) به خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت: سریالی که با نام «شهریار» از شبکه دوم سیما در حال پخش است، متاسفانه دارای صحنهها و سکانسهایی غیرواقعی و توهین آمیز به شخصیت استاد شهریار بوده که نه تنها با واقعیتهای حیات آن بزرگوار همخوانی نداشته و ندارد، بلکه با تحریف و تغییراتی همراه بوده است که نهایتا به مسخ شخصیت حقیقی و اجتماعی و ادبی پدرم -که محبوبترین شاعر ایران در قرن حاضر است- منجر میشود. متوجه شدم که سریال شهریار بدون کمترین تحقیق و پژوهش سرهمبندی و نگارش شده است. میخواهم بگویم شما که خانواده شهریار را در جریان این سریال نگذاشتید و اطلاعات مستندی هم از آنها نگرفتهاید، چگونه در تیتراژ انتهای سریال از آنها تشکر میکنید؟! وقتی این مطلب را بیننده سریال میبیند، فکر میکند که حتما خانواده شهریار نیز با این سریال همکاری داشته است. است در حالی که به موجب این قانون تا 30 سال تمام حقوق مادی و معنوی به ورثه تعلق میگیرد و برای هر گونه استفادهای باید از وراث اجازه گرفته شود ولی سازندگان این سریال از ما هیچگونه اجازهای نگرفتند. کلی متفاوت از واقعیت است و کسی که این فیلم را ساخته کوچکترین شناختی از شخصیت ادبی، مذهبی، دینی و عرفانی پدرم نداشته است. وجود دارد مثل ابراهیم ادیب یا گلرخ که اصلا وجود خارجی نداشتهاند. کلا داستانی که در مورد جوانی، بعد از ازدواج و میانسالی پدرم نشان میدهند، مورد دخل و تصرف واقع شده است. درصد این پروژه ساختگی است و هیچکدام از اینها اتفاق نیفتاده است. در بیمارستان فوت نکردهاند و اصلا مریض نبودهاند بلکه ایشان سکته مغزی کردند و از دنیا رفتند. فردی باسواد بوده که در سریال بیسواد معرفی میشود. ایشان نوه عمه پدرم و خویشاوند نزدیک مادرم بود ولی در این سریال، یک فرد بیگانه معرفی میشود که پدرم را به طور اتفاقی در بانک میبیند. و به خاطر انگیزه ادبیاش با پدرم ازدواج کرد. نبودند. یک روز که ما را برای مدرسه آماده میکردند، سکته مغزی کردند و دار فانی را وداع گفتند. ایشان اصلا بیمارستان نرفتند که پدرم از ایشان پرستاری کند. صدا میکرده بلکه همه او را با نام شهریار صدا میزدند و مادرم نیز به نام آقا شهریار صدایش میکرد. 40 سال آخر زندگیاش را از خانه بیرون نرفت. خودش یک شعری را دارد که وصف احوال این چهل سال است: از من چه طالعی است که با این شتاب عمر/بازم بپرود لب بام آفتاب عمر/ من روی چرخ و پره هنوز و به پیچ و تاب/ جایی که آب ریخته از آسیاب عمر/ سائیده رشتهای است که تابیده به گلو/ من تاب میخورم به نخی از طناب عمر / چل سال آزگار به زندان روزگار حبس ابد چگونه نهی در حساب عمر/. مواقع به دلیل کسرت جمعیت و اینکه حال عمومی خوبی نداشت، نمیتوانست کسی را به حضور بپذیرد. پدرم ندارد بلکه نوعی اهانت نسبت به ایشان، مادرم و خانواده ما است. عنوان یک رسالت تاریخی، نه به عنوان وارث پدرم که جای خود دارد، بلکه به عنوان یک واصل با استادی که سالها با او زندگی گذراندهام، اعلام میکنم که آنچه به عنوان سریال شهریار از شبکه دو پخش شده، ارتباطی با زندگی شاعر بلندآوازه ایرانی، شهریار نداشته است. دیده نمیشود و اکثریت مطالب مهم زندگی پدرم مثل شبی که از عشق مجازی به عشق حقیقی رسید و مهمترین شب زندگی او محسوب میشود، در این فیلم آن چنان که باید به مردم نشان داده نشده است. دارالفنون به مدت 7 سال درس طب خواندند، ایشان بین 20 تا 30 سال به عشق حقیقی رسیدند و متحول شدند، اتفاقی که برای کمتر کسی میافتد ولی در سریال «تبریزی» به هیچ یک از این مسائل پرداخته نشده است. وی در انتها گفت:پدرم فردی بسیار متدین و مذهبی بودند ولی این مسئله نشان داده نشده است.ایشان حافظ قرآن بودند و آن قدر قرآن خوانده بودند که زبان عربی را از این طریق یاد گرفتند. |
پسر(هادی)استاد شهریار در شبکه دو
در پی انتقادات شدیدی که از طرف رسانه های نوشتاری(منتقدین) و یکی از دختران "ااستاد شهریار" نسبت به سریال "شهریار" شده است شبکه دو سیما امشب با پخش مصاحبه ی فرزند ذکور استاد- هادی بهجت تبریزی- سعی در فرونشاندن آتش تند انتقادها داشت.هادی بهجت تبریزی از ضعف سریال در مورد دوران کودکی استاد گله کرد و گفت تنها با او در مورد استاد سه ساعت صحبت کرده اند.هادی از بعضی از قسمتهای سریال ابراز رضایت کرد و حتی گفت که بعضی از وجوهات پدرش را از طریق سریال بهتر درک کرده است. در مورد انتخاب اشعار در طول فیلم خرسندی زیادی نشان داد و سناریست این کاررا ستود.
آیا بهتر نبود با آن دختر استاد که از سریال انتقاد کرده بود مصاحبه می کردند؟؟!!
در این مورد بیشتر خواهیم نوشت...
کمال تبریزی خبر داد: بدون اطلاع، از حدود 60 دقیقه قسمت نوزدهم سریال «شهریار»، فقط هفت دقیقه را به نمایش در آوردند.
این کارگردان ضمن اشاره به قسمت اخیر پخششده از سریال «شهریار» در جمعهی گذشته به ایسنا گفت: معمولا بر روی حذفیات سریال «شهریار» اگر قرار بود جملهای، یا تصویری کوتاه شود با هماهنگی بین بنده و مهدی فرجی(مدیر شبکه دو سیما) اتفاق میافتاد؛ چون از ابتدای ساخت توافقاتی انجام دادیم که هرگونه تغییر ایجاد شود، با من درمیان بگذارند.
وی تصریح کرد: اما برای اولینبار در جمعهای که گذشت، از قسمت نوزدهم سریال «شهریار» با تایم حدود 60 دقیقه فقط هفت دقیقه به نمایش درآمد و بیش از 50 دقیقهی سریال از سوی «سیمافیلم» حذف شد؛ بنابراین از قسمت نوزدهم فقط 6 تا 7 دقیقه به اضافه قسمت بیستم، بهعنوان قسمت 19 پخش شد و بسیاری از موضوعات عاشقانهی بین شهریار و همسر وی (عزیزه) حذف شده است.
تبریزی یکی از دلایل عمده این اتفاق را مربوط به نامهی اعتراضآمیز یکی از دختران شهریار به رییس سازمان صدا و سیما دانست و گفت: این نامه برای رییس سازمان صداوسیما نوشته شده و باعث شده مسوولان سازمان نسبت به این سریال با احتیاط رفتار کنند.
براساس این نامه بنده جلسهای با مسوولان سیما فیلم داشتم و بندبند موارد را توضیح دادم و دوستان در اغلب موارد قانع شدند. اما به یکباره به زیباترین صحنههای قسمت نوزدهم که رسیدیم اغلب صحنهها حذف شد.
تبریزی این روند را برای پخش این سریال تاسفبرانگیز دانست و گفت: این اتفاق بدی برای من بود؛ بنابراین سعی خواهم کرد که در مجامع فرهنگی و دانشگاهها قسمت نوزدهم سریال را به طور کامل پخش کنم تا حداقل یک عده از مردم که علاقهمند، این بخش را کامل ببینند.
این کارگردان خاطرنشان کرد: مواردی که از بخش نوزدهم سریال حذف شده مساله ممیزی نداشته، بلکه مربوط به اعتراضات یکی از دختران شهریار است.
او اظهار امیدواری کرد که برای دو قسمت باقیمانده اتفاقی نیفتد و افزود:در صورت تکرار، سریال را هم در مجامع فرهنگی و دانشگاهی نمایش خواهد داد. چون سریال ساخته شده هیچ ادعای برای نمایش همهی واقعیتهای زندگی شهریار ندارد و اساسا تاکید بر واقعیات از طریق فیلم مستند اتفاق میافتد، در حالی که سریال «شهریار» یک اثر نمایشی است و اساسا این امکان وجود نداشت که ما به همهی جزییات زندگی «شهریار» بپردازیم.
وی تصریح کرد: خانوادهی محترم شهریار از ابتدا در جریان ساخت این سریال قرار داشتند و با سفری که من و آقای اردشیر رستمی قبل از آغاز تصویربرداری به شهر تبریز داشتیم با فرزند شهریار آقای هادی بهجت تبریزی به گفتو گویی مفصل در این زمینه نشستیم که نوار ضبط شدهی این گفتوگو نیز موجود است.
متاسفانه در آن دوره هیچ یک از دختران شهریار حاضر به گفتوگو با ما نشدند و نسبت به ما کم لطفی کردند؛ صرفا گفتو گوهای آقای هادی بهجت تبریزی و بقیهی اساتیدی که در تبریز حضور داشتند و با ما گفتو گو کردند مبنای اصلاحاتی شد که بر روی فیلمنامهی نهایی انجام دادیم.
وی اعلام کرد در یک فرصت مناسب با حضور عوامل این سریال در ایسنا، توضیحات کاملی دربارهی مجموعهی «شهریار» ارائه خواهد داد.
منبع:http://www.fararu.com/vdcb5zb8.rhbg5piuur.html