سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر دوستی ای که جز بر راه خدا استوار باشد، گمراهی است و اعتماد بر آن، محال . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
علی بیدار(68)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :1
بازدید دیروز :23
کل بازدید :187668
تعداد کل یاداشته ها : 92
103/2/28
4:40 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن ساعی[17]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

«آژانس شیشه‌ای» ساخته «ابراهیم حاتمی‌کیا» فیلم برتر 50 سینماگر، منتقد و کارشناس سینمایی در سی‌سال سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شد.

به گزارش فارس، 50 تن از اهالی سینما و کارشناسان از طیف‌های مختلف در نظر سنجی فارس، نام (حداقل) سه فیلم برتر سی سال سینمای ایران از نگاه خود را اعلام کردند و بر این اساس؛ فیلم «آژانس شیشه‌ای» ساخته «ابراهیم حاتمی‌کیا» با 19 رای برگزیده شد.

* رده‌بندی فیلم‌های برتر سه دهه سینمای پس از انقلاب اسلامی عبارتند از:

19 امتیاز: آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)
16 رای: باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)؛ 11 رای: ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، 10 رای: هامون(داریوش مهرجویی)، 8 رای: مادر(علی حاتمی) و اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
6 رای: بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)
5 رای: رنگ خدا (مجید مجیدی) زیرنورماه(رضا میرکریمی)، مسافران(بهرام بیضایی)، بازمانده (سبف‌الله داد)، 4 رای: نیاز(علیرضا داودنژاد)، روز واقعه(شهرام اسدی)، دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، ازکرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)، خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی). 3 رای: پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)، لیلی با من است(کمال تبریزی)، بربال فرشتگان(جواد شمقدری)، دندان مار(مسعود کیمیایی)، یکبار برای همیشه(سیروس الوند)، سفربه چزابه(رسول ملاقلی‌پور)، 2 رای: شیرسنگی(مسعود جعفری‌جوزانی)،دستفروش(محسن مخملباف) ، طلسم(داریوش فرهنگ)، سک گشی (بهرام بیضایی)، ناصرالدین‌شاه،آکتور سینما(محسن مخملباف)، مادیان(علی ژکان)، نرگس(رخشان بنی‌اعتماد).

* شرکت‌کنندگان در نظرسنجی و آراء:
محمد آفریده(مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) : مادر(علی حاتمی)، ازکرخه تاراین(ابراهیم حاتمی‌کیا) و بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)
محمدرضا شرف‌الدین(تهیه‌کننده ومدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، بازمانده(سیف‌الله داد) و سفر به چزابه(رسول ملاقلی‌پور)
بیژن میرباقری(کارگردان): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، طلسم(داریوش فرهنگ)، سگ کشی(بهرام بیضایی)
اکبر عالمی(کارشناس سینما): لیلی با من است(کمال تبریزی)، شب یلدا(کیومرث پوراحمد)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)
منصور ضابطیان(روزنامه‌نگار): اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)، هامون(داریوش مهرجویی)، پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)
داود توحیدپرست(کارگردان): نیاز(علیرضا داودنژاد)، مادیان(علی ژکان)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی) (و مجموعه کارهای بیضایی و امیر نادری)، دیوانه‌ از قفس پرید(احمدرضا معتمدی) و مجنون(رسول ملاقلی‌پور)
عبدالله اسفندیاری(تهیه‌کننده): از میان بیش از بیست فیلم جدا کردم؛ ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، هامون(داریوش مهرجویی)، مسافران(بهرام بیضایی)، شیرسنگی(مسعود جعفری‌جوزانی)، آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا)، روزواقعه(شهرام اسدی)، بازمانده(سیف‌الله داد)
مهدی کریمی (تهیه‌کننده): مادر(علی حاتمی)، آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا) و رنگ خدا(مجید مجیدی)
علی‌اکبر قاضی‌نظام(فیلمنامه‌نویس): خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی)، بازمانده(سیف‌الله داد) و زیرنورماه(رضا میرکریمی)
احمد نجفی(بازیگر): بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، مسافران(بهرام بیضایی) و سارا(داریوش مهرجویی)
مسعود اطیابی(کارگردان و تهیه‌کننده): خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا) و آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)
سیدضیالدین دری(کارگردان): اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)، گبه(محسن مخملباف)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)
حبیب‌الله بهمنی(کارگردان): دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، بربال فرشتگان(جواد شمقدری) و عروسی خوبان(محسن مخملباف)
عبدالله باکیده(کارگردان): طعم گیلاس(عباس کیارستمی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، مادر(علی حاتمی)
شفیع آقامحمدیان(کارگردان): دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)، بربال فرشتگان(جواد شمقدری)، روز واقعه(شهرام اسدی) و جنگ نفتکش‌ها(محمد بزرگ‌نیا)
حمید بهمنی(کارگردان): ستارگان خاک (عزیز‌الله حمیدنژاد)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، زیرنورماه(رضا میرکریمی)
علیرضا سجادپور(دبیر هیأت اسلامی‌هنرمندان): بربال فرشتگان(جواد شمقدری)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و زیرنورماه(رضا میرکریمی)
جمال شورجه(کارگردان): مادر(علی حاتمی)، پرواز در شب(رسول ملاقلی‌پور)، زیر نور ماه(رضا میرکریمی)
محمود گبرلو(منتقد): ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)
عزیز‌الله حمید نژاد(کارگردان): ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم‌ حاتمی‌کیا)، ناصرالدین‌شاه،آکتور سینما(محسن مخملباف)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، نرگس(رخشان بنی‌اعتماد)، سفربه چزابه(رسول ملاقلی‌پور)، دندان مار(مسعود کیمیایی)، خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی)، اتوبوس شب(کیومرث پوراحمد)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، رنگ خدا(مجید مجیدی)، خون‌بازی(رخشان بنی‌اعتماد)، دو نیمه سیب(کیانوش عیاری)، یکبار برای همیشه(سیروس الوند)، نیاز(علیرضا داودنژاد)، دستفروش(محسن مخملباف)، لیلی با من است(کمال تبریزی)
محسن علی‌اکبری(تهیه‌کننده): روز واقعه(شهرام اسدی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و مریم مقدس(شهریار بحرانی)
احمد طالبی‌نژاد(منتقد و کارگردان): هامون(داریوش مهرجویی)، مادر(علی حاتمی)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
جواد طوسی(کارگردان): دندان مار(مسعود کیمیایی)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، اجاره‌نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
علی اصغر شادروان(کارگردان): پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)، طلسم(داریوش فرهنگ)، اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
سعید سهیلی(کارگردان): دستفروش(محسن مخملباف)، هور درآتش(عزیز‌الله حمید‌نژاد)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
محمدتقی فهیم(منتقد): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، لیلی با من است(کمال تبریزی) و مادر(علی حاتمی)
امیر قویدل(کارگردان): آب و باد و خاک (امیرنادری )، سک گشی(بهرام بیضایی) و میم مثل مادر(رسول ملاقلی‌پور)
اکبر خواجویی(کارگردان): ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، با شو غریبه کوچک(بهرام بیضایی) و مسافران(بهرام بیضایی)
پرویز شیخ طادی(کارگردان): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، روز واقعه(شهرام اسدی) و سفربه چزابه(رسول ملاقلی‌پور)
محمد سلیمانی(منتقد): هامون(داریوش مهرجویی)، اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی) و باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
علی معلم(تهیه‌کننده و منتقد): ناخداخورشید(ناصر تقوایی)، کلوزآپ نمای نزدیک(عباس کیارستمی)، خط قرمز(مسعود کیمیایی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، کمال‌الملک(علی حاتمی)، درخت گلابی(داریوش مهرجویی)، سفربه چزابه(رسول ملاقلی پور)،رنگ خدا(مجید مجیدی)، گاوخونی(بهروز افخمی)، شبح کژدم(کیانوش عیاری)، مرگ یزدگرد(بهرام بیضایی) و طلای سرخ(جعفر پناهی)
محمد علی نجفی(کارگردان): هامون(داریوش مهرجویی)، خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی) و باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
ایرج تقی‌پور(تهیه‌کننده) : ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، شیرسنگی(مسعود جعفری‌جوزانی)، هامون(داریوش مهرجویی)
محسن محسنی‌نسب(کارگردان): اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)، زیردرختان زیتون(عباس کیارستمی)، ازکرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)
سیدضیا هاشمی(تهیه‌کننده): بازمانده(سیف‌الله داد)، نرگس(رخشان بنی‌اعتماد)، مادر(علی حاتمی)، دندان مار (مسعود کیمیایی)، آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا)، زیرنورماه(رضا میرکریمی)، دیده‌بان (ابراهیم حاتمی‌کیا)، بچه‌های آسمان (مجید مجیدی)، عروس (بهروز افخمی)
علیرضا سبط‌احمدی(تهیه‌کننده): آزانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی) و شاید وقتی دیگر(بهرام بیضایی)
علی سرتیپی(تهیه‌کننده): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، هامون(داریوش مهرجویی) و یکبار برای همیشه(سیروس الوند)
مصطفی شایسه(تهیه‌کننده): هامون(داریوش مهرجویی)
سیروس الوند(کارگردان): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، هامون(داریوش مهرجویی) و یکبار برای همیشه(سیروس الوند)
مجید سرسنگی(مدیر فرهنگی): ازکرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)، رنگ خدا(مجید مجیدی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی) و بازمانده (سبف‌الله داد)
کیوان کثیریان(منتقد): هامون(داریوش مهرجویی)، مسافران(بهرام بیضایی)، اژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، مادر(علی حاتمی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، از کرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)، مادیان(علی ژکان)، نیاز(علیرضا داودنژاد)، ناصرالدین شاه آکتور سینما(محسن مخملباف) و مرگ یزدگرد(ابراهیم حاتمی‌کیا)
علی‌اکبر ثقفی(تهیه‌کننده): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، نیاز(علیرضا داودنژاد) و بازمانده (سیف‌الله داد)
حبیب اسماعیلی(تهیه‌کننده): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
امیرحسین شریفی(تهیه‌کننده): اشک سرما(عزیز‌الله حمید‌نژاد)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و مارمولک(کمال تبریزی)
رسول صدرعاملی (کارگردان): من ترانه 15 سال دارم(رسول صدرعاملی) و فرزند خاک(محمدعلی باشه‌آهنگر)
حسن کاربخش(کارگردان): خیلی‌دور خیلی‌نزدیک(رضا میرکریمی)، دیار عاشقان(حسن کاربخش)، باشوغریبه کوچک (بهرام بیضایی) و اجاره‌نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
اصغر پورهاجریان(مسؤول جلوه‌های ویژه): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، مهاجر‌(ابراهیم حاتمی‌کیا)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، رنگ خدا (مجید مجیدی) و دونده (امیر نادری)
محمدرضا اسلام‌لو(کارگردان): دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، توبه نصوح(محسن مخملباف) و تولد یک پروانه (مجتبی راعی)
عباس بابویهی(کارگردان): مسافران(بهرام بیضایی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، بانو(داریوش مهرجویی)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)
سعید ابوطالب(مستندساز): هیوا(رسول ملاقلی‌پور)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و بچه‌های آسمان(مجید مجید

http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=63213
  
  
شرایط سیاسی کنونی و تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه در فهرست اولیه اسکار بهترین فیلم خارجی تاثیر داشته است؟
«آواز گنجشک‌ها» از گردونه رقابت برای دریافت اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان کنار رفت
«آواز گنجشک‌ها» از گردونه رقابت برای دریافت اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان کنار رفت



سینمای ما- آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسامی 9 فیلم راهیافته به فهرست اولیه بخش بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان اسکار 2009 را اعلام کرد و نماینده ایران از راهیابی به این فهرست بازماند. ورایتی اعلام کرد "انتقام" گتس اشپیلمان از اتریش، "ضروریات زندگی" بنوا پیلون از کانادا، "کلاس" لورن کانته از فرانسه و "عقده بادر ماینهوف" اولی ادل از آلمان از فیلم‌های فهرست اولیه بخش اسکار بهترین فیلم خارجی هستند.
"والس با بشیر" آری فولمن از رژیم صهیونیستی، "خروجی" یوجیرو تاکیتا از ژاپن، "این قلب را بیرون بکش" روبرتو اسنایدر از مکزیک، "لحظه‌های جاودانی" یان تروئل از سوئد و "سه میمون" نوری بیلگه جیلان از ترکیه فیلم‌های فهرست اولیه اسکار این بخش را کامل می‌کنند.
امسال نیز مانند سال‌های قبل نمایندگان چند کشور برخلاف انتظار از راهیابی به فهرست نامزدهای بهترین فیلم خارجی بازماندند. صرف نظر از "آواز گنجشک‌ها" مجید مجیدی که یکی از رقبا بود، بزرگترین شگفتی با حذف فیلم تحسین‌شده "گومورا" به کارگردانی ماتیو گارونه و نماینده ایتالیا در اسکار رقم خورد که خیلی‌ها آن را یکی از بخت‌های اصلی این بخش می‌دانستند.
از دیگر فیلم‌های مطرح از قلم‌افتاده می‌توان به "تونی مانرو" پابلو لارین از شیلی، "خلبان ابو رائد" امین مطالقه از اردن، "اُهورتن" بنت همر از نروژ و "تولپان" سرگئی دوورتسوی از قزاقستان اشاره کرد.
نامزدهای بخش اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان امسال برخلاف دوره‌های قبل در دو فاز انتخاب شدند. کمیته فاز اول شامل چند صد عضو آکادمی مستقر در لس آنجلس از اواسط اکتبر تا 10 ژانویه به تماشای 65 فیلم واجد شرایط حضور در این بخش نشست. این کمیته در نهایت شش فیلم را انتخاب کرد و سه فیلم دیگر در فاز دوم رای‌گیری با آراء 20 عضو کمیته اجرایی بخش فیلم غیر انگلیسی‌زبان آکادمی برگزیده شد. آکادمی با این تمهید قصد دارد احتمال از قلم افتادن رقبای قدرتمند را به حداقل برساند.
یک کمیته متشکل از اعضا آکادمی در لس آنجلس و نیویورک درباره پنج فیلم راهیافته به فهرست نهایی نامزدهای بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان تصمیم می‌گیرد. اعضا کمیته از جمعه این هفته تا یکشنبه هفته بعد هر روز سه فیلم فهرست اولیه را می‌بینند.
نامزدهای هشتاد و یکمین دوره جوایز اسکار 22 ژانویه 2009 (سوم بهمن) اعلام و مراسم اعطاء جوایز اسکار 22 فوریه (چهارم اسفند) در کداک تیه‌تر لس آنجلس برگزار می‌شود.
خبرگزاری ایرنا در گزارشی درباره این خبر چنین آورده است:
«فیلم "آواز گنجشک ها" ساخته مجید مجیدی که در جشنواره گذشته برلین مورد توجه قرار گرفت و جایزه بهترین بازیگر مرد را برای رضا ناجی در این جشنواره به ارمغان آورد؛ مورد بی توجهی دست اندرکاران اسکار قرار گرفت. ناظران آگاه امور هنری معتقدند که شرایط سیاسی کنونی و تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه در انتخاب هالیوود بی تاثیر نبوده است. این ناظران اقدام "آکادمی جوایز" به انتخاب فیلم "والتز با بشیر" ساخته یک سرباز سابق ارتش رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از 9 فیلم نامزد جایزه اسکار را به عنوان دلیل صحت نظر خود اقامه می کنند.
"والتز با بشیر" ساخته "آری فولمن" است که در یک پویانمایی، تهاجم سال 1982 نظامیان رژیم اشغالگر قدس به لبنان و در نتیجه کشتار مردم فلسطینی در اردوگاه های این کشور به دست شبه نظامیان مسیحی را به روی پرده سینما آورده است. این فیلم یکشنبه شب نیز در جریان مراسم "گوی طلایی" هالیوود جایزه بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرد.»

منبع خبر : مهر - ایرنا


  
  
 

شبی با داریوش مهرجویی» نام برنامه ای بود که به همت بخش مطالعات خاورنزدیک دانشگاه لس آنجلس و به افتخار این فیلمساز سرشناس ایرانی برگزار شد. پس از نمایش فیلم «درخت گلابی» ازساخته های سال ???? این فیلمساز، او و بازیگر نقش اول فیلم، گلشیفته فراهانی به پرسش های حاضران در مورد این فیلم و مسائل مربوط به سینمای ایران، مشکلات تهیه فیلم در ایران و مشکل سانسور پاسخ دادند.





تازه ترین فیلم این فیلمساز، «سنتوری» با توقیف جنجال برانگیز همراه بود که به دنبال آن ،گلشیفته فراهانی بازیگر نقش اول این فیلم پس از بازی درفیلم هالیوودی «مجموعه دروغ ها» به کارگردانی ریدلی اسکات ظاهرا تصمیم به مهاجرت از ایران گرفت.



این نخستین بار است که گلشیفته فراهانی، پس از حضور بدون روسری بر روی فرش قرمز فیلم «مجموعه دروغ ها» در یک مکان عمومی حضور پیدا می کند





گلشیفته دربخش پرسش و پاسخ پس از اتمام نمایش فیلم «درخت گلابی» به دعوت داریوش مهرجوئی به روی صحنه آمد و مورد تشویق شدید حاضران قرار گرفت، سپس حاضران با استفاده از حضور او درسالن به گرفتن عکس و طرح سئوالات مختلف از او پرداختند.







گلشیفته فراهانی در مقابل این سئوال که آیا او درغرب خواهد ماند و یا اینکه به ایران باز خواهد گشت به حاضران گفت:« آدم از فردا هیچ خبری ندارد. شاید این حرف کمی فلسفی باشد ولی من کلا در زندگی سعی می کنم به فردا فکر نکنم. در واقع مسئله ای که برای من پیش آمد به خاطر رفتن روی فرش قرمز بدون روسری بود که شاید اولین باری بود که بعد از انقلاب یک هنرپیشه زن ایرانی این کار را می کرد. مسئله این است که من کارغیرقانونی نکردم و قوانین هر کشوری تا آنجایی که مرزهای آن کشور هستند معنی دارند ولی بعد از آن دیگر معنی و مفهومی ندارد و همانطور که مهمان هایی که به ایران می آیند روسری سر می کنند ما هم می توانیم از ایران که بیرون آمدیم روسری سرمان نکنیم.»








این کلمات گلشیفته با تشویق شدید حاضران روبرو شد و او در ادامه این سخنان گفت:«به هر حال من همیشه یکی ازافتخاراتم این است که بتوانم یک سفیر خیلی خوبی برای ایران باشم برای اینکه به شدت عاشق ایران هستم و مطمئنم هیچکس به اندازه من برای ایران تبلیغ نکرده و نخواهد کرد. من همیشه گفته ام که ایران بهترین جای ی است که یک فرد می تواند در آن زندگی کند و جایی است که یک نفر می تواند خوش بگذراند. در هر شرایطی و فردا هم همه چیز را مشخص می کند که چه خواهد شد. به هرحال من با پاسپورتم از ایران آمده ام و انشاءالله با همین پاسپورت هم به ایران بازخواهم گشت.»



 



دانلود فیلم



ادامه عکسها در ادامه مطلب



 





 





 





 





 





 





منبع: http://au4u.parsiblog.com/784987.htm 


  
  
 

کیشلوفسکی و سه گانه او



اگر فیلم به اندازه کافی خوب باشد و داستان نیز بشکل درستی تعریف شده باشد، کاراکترها و صحنه هایی از فیلم برای مدتها در ذهن باقی خواهد ماند و تا مدتها ما را پیرامون خویش به فکر فرو می برد. گرچه این برای اغلب فیلمها اتفاق نمی افتد اما به جرات می توان فیلمهای کیشلوفسکی را از این دسته دانست که با پرداخت خلاق و هنرمندانه اش صحنه هایی را برای همیشه در اذهان ما جاودان نموده. او می گوید من بسیار زیاد به خرد اعتقاد دارم، چیزی که هم عصرمان ما آن را از دست داده اند .
در فیلمهای او نه تنها کاراکترهای اصلی بطور تاثیر گذار و جذابی پرداخت شده اند بلکه کاراکترهای فرعی و المانهایی که بصورت مختصر در پس زمینه فیلم وجود دارند دارای مشخصه های مستقل خود هستند.


او در آکادمی فیلم لودز به تحصیل پرداخت و تا سالها فعالیت خود را در عرصه تلویزیون متمرکز ساخت. منتقدین سینمای او را مجموعه ای از برگمن و تارکوفسکی می دانند.


او در سال ???? در حالی بازنشستگی خود را از فیلمسازی اعلام کرد که بعد از سه گانه موفق (آبی، سفید، قرمز) خبر از ساخت سه گانه دیگری ( جهنم، برزخ، بهشت) داده بود. او در سال ???? در سن ?? سالگی فوت نمود.


گرچه هیچ نشانه ای مبنی بر مذهبی بودن او وجود ندارد اما فیلمهایش دارای گرایش مذهبی (مسیحی) است و ما را به تفکر عمیق پیرامون زندگی و اخلاقیات وا می دارد. کاراکترهای فیلمهای او کسانی هستد که بطرز صریح و روشن، روش و سلوک خود را در زندگی نیافته اند. به گفته خود او آنها کاملا نمی دانند چطور باید زندگی کنند و واقعا نمی دانند درست و غلط کدام است و سرسختانه آن را می جویند.


فیلمهای او در نهایت دقت و وسواس ساخته شده. سه گانه رنگها بر اساس رنگهای موجود در پرچم فرانسه و ارزشهای نمادین آن طراحی شده است. آبی: آزادی، سفید: تساوی و قرمز: برادری.


گرچه هریک از آنها به تنهایی قابل بررسی و دیدن هستند اما دیدن آنها به ترتیب موجود منجر به کشف ارتباطی شگفت انگیز و ماهرانه میان آنها خواهد شد.
هریک از این قصه های سه گانه شخصیت های متفاوتی را مطرح می کند اما در پس زمینه هریک نشانه هایی وجود دارد که بوسیله آن به دیگری مرتبط می گردند.


فیلمهای او اغلب معمایی و بطرز هیجان انگیزی مجهول است. انگار به رازی سربسته اشاره دارند. شاید هدف او یادآوری این نکته است که زندگی روزمره به مراتب بیش از آنچه فکر می کنیم پیچیده و رمزگونه است. او برای سرگرمی تماشاچی فیلم نمی سازد بلکه می خواهد او را به تفکر وا دارد تا در نهایت از دریچه ای متفاوت از آنچه همیشه بوده، به زندگی بنگرد.


به گفته او ” شما فیلم می سازید تا به مردم چیزی را نشان دهید، آنها را از جایی به جایی دیگر ببرید و این به هیچ وجه اشکال ندارد که آنها را به دنیای کشف و شهود، به دنیای تفکر ببرید.”


حالت رمز آلود فیلمهای او تلویحا به این اشاره دارد که برای ارتباط برقرار کردن با قصه لازم نیست به تجزیه و تحلیل یک یک صحنه ها پرداخت بلکه باید عمیقا از آن لذت برد.


موضع کیشلوفسکی مقابل خبرنگاران و مخاطبانی که از او درباره ماهیت مجهول فیلمهایش سئوال می کنند مانند خود فیلمهایش پیچیده و معماگونه است. او می گوید در این کار هنگام بازگو کردن واقعیت، عشق همیشه در تقابل با سایر عناصر است. عشق ما را سر دوراهی می نشاند و رنج را به ارمغان می آورد. ما نمی توانیم با آن زندگی کنیم و بدون آن هم حتی قادر به ادامه زندگی نخواهیم بود. در واقع در کار ما به ندرت می توان به یک پایان خوش دست یافت.


در آبی ژولیت بینوش زنی است که زندگی اش یکباره تحت تاثیر تصادفی که منجر به از دست دادن دختر و شوهرش شده دگرگون می شود. او اکنون خود را با زندگی که از دست رفته رها می بیند. شاید رهایی او را بتوان به نوعی آزادی تحمیلی تعبیر کرد.


رنگ آبی در سرتاسر فضای فیلم جاری است. او تدریجا با زندگی گذشته خود روبرو شده و مفاهیمی مانند مصیبت از دست رفتن عزیزان، خیانت و بخشش را عمیقا تجربه می کند و نهایتا به سمت ایجاد یک زندگی جدید گام برمی دارد.


در سه گانه او، سفید دومین فیلم اوست. سفید فیلم تقابل هاست و بار معنایی اش را وامدار طعنه آمیزبودن خویش است. در حقیقت سفید یک کمدی سیاه است. در میان این سه فیلم ، سفید بیش از سایرین زمان می برد تا تاثیر خود را بر مخاطب بازنمایاند اما وقتی این انجام شد از سایرین محکم تر و موفق تر جلوه خواهد نمود.


سفید با تساوی سر و کار دارد و با روایت طعنه آمیزش به دنبال کشف تساوی حقوقی است که در عالم واقعیت وجود ندارد چه در سطح فردی و چه اجتماعی.


اما در میان اینها قرمز را باید متعلق به سینمایی شاعرانه دانست. قرمز نه تنها نماد یکی از رنگهای پرچم فرانسه بلکه نماد عشقی است که در همه روابط انسانی موجود در فیلم کاملا از دست رفته است.


نکته مفهومی که این سه فیلم را به یکدیگر مرتبط می سازد مفهوم خیانت است که در آبی و سفید پررنگ تر از قرمز به آن پرداخت شده و در هردو، قهرمان قصه سعی دارد که از زندگی گذشته خود بیرون آمده و زندگی جدید را آغاز کنند.


http://movee.ws/ادامه مطلب...


  
  

محمدرضا اصلانی: " آتش سبز" به شدت اجتماعی است


 



کارگردان فیلم سینمایی "آتش سبز" معتقد است: این فیلم به شدت اجتماعی است. "آتش سبز" روایتی از یک افسانه است و با اصل آن افسانه تفاوت های متعددی دارد؛ ما هیچگاه به بازسازی یک افسانه نپرداخته ایم بلکه تعبیر و تفسیر آن را به تصویر کشیده ایم و حال آنکه تعبیر یک موضوع، سنت روایی ما محسوب می شود و این فیلم هم روایت ماست و نه روایت مثنوی. محمدرضا اصلانی در نشست خبری این فیلم درباره علت انتخاب یک افسانه به عنوان موضوع فیلم با بیان این مطلب مطرح کرد: اگرچه این افسانه، نقدی اساسی به تاریخ می باشد اما نمی توان گفت که صرفا داستانی تاریخی است. این داستان علاوه بر تاریخ به اجتماع و مردم ما نیز بر می گردد. وی درباره علت وقفه ایجاد شده میان فیلم "آتش سبز" با اولین ساخته اش عنوان کرد: طی این مدت لزومی به ساخت فیلم سینمایی نمی دیدم اما به هرحال این فیلمنامه را هم سال ها بود که نوشته بودم و احساس کردم وقت آن رسیده که آن را بسازم. او مطرح کرد: برای من فرقی نمی کند فیلم مستند بسازم، داستانی کار کنم یا یک فیلم سینمایی را کارگردانی کنم. من در هر شرایطی کار خود را می کنم و سینما را وسیله ای برای سخن گفتن می دانم و اینکه صرفا هدفم این باشد که فیلم سینمایی بسازم را بی معنا می دانم. اصلانی درباره تغییراتی که بر اثر زمان بر فیلمنامه "آتش سبز" اتفاق افتاده است، توضیح داد: همواره بر اثر گذشت زمان ایده ها تغییر می کنند و پخته تر می شوند و حتی گاه ممکن است به طور کامل متحول شوند. درمورد فیلمنامه این فیلم نیز وضع به همین منوال بود . کارگردان "آتش سبز" با اشاره به زلزله بم و با بیان اینکه ابتدا قرار بوده این مجموعه در ارگ بم ساخته شود، اظهار کرد: به هنگام نگارش فیلمنامه، مکان آن برای من از اهمیت ویژه ای برخوردار است و کار من هیچگاه اینگونه نیست که فیلمنامه ای را بنویسم و سپس برای ساخت آن به دنبال لوکیشن بگردم. برای من خود مکان یک اصل وجودی است و معتقدم انسان و مکان در کنار یکدیگر فضای فیلم را تشکیل می دهند. لذا نگارش فیلمنامه بدون توجه به لوکیشن را امری بی معنا می دانم و معتقدم که فضا پس زمینه نیست بلکه خود مسئله و کاراکتر فیلم است. به گزارش ایسنا، این کارگردان درباره طراحی صحنه و دکور این فیلم گفت: من اعتقادی به دکوری کردن فضا ندارم و معتقدم خود فضا باید دارای نوعی اصالت باشد. از نظر من حتی یک فضای برهنه هم می تواند خود را مطرح کند و اگر زمانی این اتفاق نمی افتد، ایراد از من است که نتوانسته ام تصویر خوبی از آن ارائه کنم. این کارگردان در بخش دیگری از صحبت هایش درباره چگونگی انتخاب بازیگران افزود: ابتدا گزینه های من برای ایفای نقش در این فیلم افراد دیگری بودند، اما هنگامی که بازیگران فعلی را انتخاب نمودم، سعی کردم که حتی دیالوگ ها به نحوه بیان این افراد نزدیک باشند و دیالوگ ها نیز برهمین اساس کار شد. اصلانی در ادامه نشست عنوان کرد: تمام اتفاقات این فیلم از وقایعی گرفته شده که در طول تاریخ شکل گرفته اند. در مواجهه با تاریخ هم می توان گفت که در اصل، فردی که تاریخ را شکل می دهد خود ما هستیم. او در ادامه به کاراکترهای بی روح فیلم های ایرانی اشاره کرد و گفت: در سینمای آمریکا عواطف انسانی شکلی هوشمندانه دارند و تمامی این موارد، آنقدر هوشمندانه طراحی می شوند که حتی صنعت دیجیتال را پشت سر می نهند اما در سینمای ایران، متاسفانه اکثر کاراکترهای ما بسیار ساده لوح هستند و در فیلم ها شاهد هستیم که تنها دغدغه بازیگر فیلم مسئله ازدواج است. اصلانی افزود: احساس می کنم در حال حاضر، بخشی از سینما کمی تک صدا شده و نیاز به کمی تغییر دارد. این فیلم نیز در راستای همین تغییرات است و به همین دلیل احساس می کنم مخاطب عام دارد، البته مخاطب با مصرف کننده متفاوت است چرا که مخاطب فردی است که با هر اثری در گفتگو می باشد و خود نقش فعال دارد اما مصرف کننده بحثی متفاوت دارد. قاسم قلی پور تهیه کننده "آتش سبز" هم که در این نشست حضور داشت درباره کم کاری اش گفت: به نظر می رسد من نیز به نوعی به سرنوشت اصلانی دچار شده ام. البته در این سال ها و پس از "عروس آتش" چندین کار مستند و کوتاه را تهیه کرده ام اما در عرصه سینمایی فعالیتی نداشته ام. این تهیه کننده درباره بحث مخاطب عام عنوان کرد: درهیچ یک از کارهایم به هیچ عنوان به دنبال مخاطب عام نبوده ام. البته گمان می کنم تمامی افرادی که در یک فیلم مشارکت دارند، نیازمند آن هستند که فیلم آنها بارها و بارها دیده شود، لذا اینکه بگویم انتظار این امر را نداشته ام یا ندارم حرف مطلوب و معقولی نیست. اینکه عده ای پیش بینی می کنند فیلمی مخاطب دارد یا نه به آن باز می گردد که در باور آنها امکان فاصله گرفتن از عادت ها وجود ندارد. اما این طرز تفکر، طرز تفکر من نیست و من به سختی معتقدم ملتی فرهنگ مند و فرهیخته داریم که همواره به هنگام ضرورت و وقتی که فضا مساعد باشد، اهل اندیشه است. او در مورد امکانات مالی این فیلم گفت: ما تمام سعی خود را کردیم تا از نظر امکانات مالی، این فیلم کمبودی نداشته باشد و فکر می کنم در این زمینه رضایت اصلانی و گروه را به دست آورده ایم. قلی پور درباره برخی منتقدان و عکس العمل های تند آنها نسبت به این فیلم اظهار کرد: متاسفانه در تمامی رشته ها عده انگشت شماری، بدون داشتن تخصص و دانش کافی خود را منتقد می دانند و از نظر من این دوستان مدعی عنوان منتقد هستند و در واقع نمی توان نام منتقد بر آنها نهاد.


 

مهتاب کرامتی در نمایی از فیلم « آتش سبز »  /  عکس: محسن رسول اف


 

منبع: روزنامه آفتاب یزد > شماره 2518 18/9/87 > صفحه 10 (فرهنگی)


 


  
  

بیضایی: اگر بازیگر بودم نقش «شمر» را بازی میکردم

«بهرام بیضایی» با اشاره به دورشدن از فضای تراژدی در متن‌های حماسی گفت: شمر در یک نمایش بسیار جذاب است و اگر روزی بازیگر می‌شدم حتما این نقش را بازی می‌کردم،چون کمتر کسی است که بخواهد این نقش را بازی ‌کند.
به گزارش خبرگزاری فارس،شب گذشته دهمین نشست تخصصی انجمن بازیگران سینمای ایران با حضور «بهرام بیضایی» محقق، نویسنده و کارگردان سینما از سوی انجمن بازیگران سینمای ایران و در ادامه سلسله نشست‌های تخصصی این انجمن، در محل تالار اجتماعات خانه سینما برگزار شد.
بنابراین گزارش، در این نشست که با یک ساعت تأخیر آغاز شد و اجرای آن را سیروس ابراهیم‌زاده برعهده داشت،بهزاد فراهانی ،داریوش اسدزاده ،آزیتا حاجیان ،هرمز هدایت، رویا نونهالی،بهزاد خداویسی،رضا بابک ،جمشید جهانزاده ،مهتاج نجومی ، مهوش وقاری و…. حضور داشتند.,
در ابتدای این نشست، «بهرام بیضایی» سخنرانی خود را با عنوان «بازیگر درون» ‌آغاز کرد و اظهار داشت: «بازیگر درون» یعنی یک کودک از بدو تولد بازیگر باشد و اینکه هر یک از ما به صورت بالقوه یک بازیگر هستیم و بازیگر دورن‌مان باید رشد کند.
وی ادامه داد: وظیفه بازیگر درون این است که بازیگر را در ایفای نقش یاری کند تا به چشم بیاید. در نتیجه هر یک از ما از قبل نقش‌هایی را که برایمان تعیین نشده بود، بازی می‌کنیم و با امکانات مختلفی که داریم می‌توانیم تعیین کنیم که چه نقشی را بازی کنیم و این بازی تا زمانی که ما هستیم همانطور ادامه دارد.
وی در ادامه افزود: بعضی‌ از بازیگران ،بازیگر درون به کمک‌شان می‌آید و یا ممکن است در ایفای نقش مانع‌شان باشد. در اینجا مهم نیست که صدایمان خوب باشد یا بد؛ مهم این است که بدنمان از محدودیت خارج شود و کسی شویم که در روی صحنه و با تمام پستی و بلندی‌ها،جایگاه خودمان را پیدا کنیم.بیضایی خاطرنشان کرد: در چنین شرایطی است که یک بازیگر می‌تواند به کارگردانش پیشنهاد کند که من می توانم به این صورت بازی کنم و شما به چه صورت می‌خواهید؟
کارگردان «سگ‌کشی» گفت: نبوغ بازیگری اگر پرورش داده نشود، رشد نخواهد کرد.یکی از چیزهایی نیز که یک بازیگر باید بیاموزد،اشکال‌ مختلف بازیگری در دوره‌های مختلف ، معانی و چرایی آن است.
این کارگردان سینما به بیان تعاریف مختلف از بازیگری پرداخت و افزود:معنای دیگر بازیگر مقلد است. در کشور ما متأسفانه بازیگری یک امر ناپسند است و یک بازی روشن و رسمی را ناپسند می‌دانند. مقلد یعنی کسی که بازی می‌کند یا چیزی را تقلید می‌کند و یا همان تقلید‌چی گفته می‌شود.
براساس این گزارش، بیضایی گفت:در واقع تقلید بخش خندستانی نمایش یا بخش فکاهی یا کمدی آن است و در واقع بازیگر کسی است که باید دیگری باشد یا مانند فرد دیگری شود.بازیگری به صورت استعدادی مادرزاد رشد نخواهد کرد، مگر به دست خود ما.
این کارگردان با اشاره به اینکه تاثیر ذخیره‌های ذهنی هر بازیگر در فهم او از نقش با توجه به تجربه‌هایش، افزود: بازیگری که نقش را درک نمی‌کند، ترجیح می‌دهد که آن را بازی نکند و بازیگری که بازی نمی‌داند، روی صحنه نمی‌رود.در این صورت این شخص اصلا بازیگر نیست و این از کمبود دانش رنج می‌برد.
وی در ادامه این سخنانش افزود: اگر تجربه‌های دیداری و شنیداری بازیگر کافی باشد چنین چالشی برایش پیش نمی‌آید و به نظر من بهترین راه آن راستگویی است و راستگویی همه را نجات می دهد. در اینجاست که بازیگر درون به کمک می‌آید و راه حل درست را پیشنهاد می‌کند.
بیضایی افزود: ممکن است گاهی اوقات در موقعیتی قرار بگیریم که فکر کنیم دیگر پایان راه است. هیچ وقت برای یک کارگردان، بازیگر، موسیقی‌دان و یا نقاش پایانی وجود ندارد بلکه تکرار کردن خود ،یعنی مرگ هنرمند. اگر برای چنین حرفه‌هایی حد و مرز بگذاریم در واقع مرگ حرفه‌ها می‌شود و ما باید با این حرفه‌ها پیش برویم.
وی با اشاره به مسئله آزادی در نقش گفت: با تقلید ممکن است چیزهای دیگر آغاز شود از جمله درگیری شخص با خودی که دوست دارد آزاد باشد، اما قرار نیست که ما در نقش آزاد باشیم. وقتی می‌خواهیم نقشی را بازی کنیم خودمان را از طریق آن نقش ارائه می‌دهیم. مثلا شمر در تعزیه خودش نیست، بلکه یک شمر است. یا چون در تعزیه‌خوانی این نمایش مخصوص دوران قاجاریه است و بیانگر زندگی اشراف و پادشاهان است و برای تخریب آنهاست اگر در تعزیه اتفاق می افتاد با یک شکست مواجه می‌شد.
وی تصریح کرد:بنابراین ناچاریم آنقدر خودمان را گسترش دهیم که برای هر متن و اجرایی آمادگی داشته باشیم. در عرصه جدید تأتر و سینما باید آنقدر مهارت داشته باشیم که در نقشی بازی کنیم تا درجه یک باشد.
بیضایی با اشاره به دخالت بازیگر درون هنگام اجرای نقش افزود: این بازیگر درون هنگام بازی ممکن است مزاحممان شود که به دو صورت است یکی اینکه از خود سوال کنیم آیا در این لحظه می‌توانم خوب عرضه شوم؟ و دیگری اینکه شخص را در برابر دیگران توجیه می کند و همه این عوامل می‌تواند مزاحم بازی شود. سعی کنید که این بازیگر درون را دور کنید و تمرکز کامل کسب کنید که بتوانید کار خوب ارائه دهید.
وی ادامه داد: متأسفانه بازیگرانی هستند که فکر می‌کنند موفقیتشان در گرو موفقیت مجموعه است، در نتیجه موفقیت آن بازیگر به چشم نمی‌آید. در اینجا توصیه می‌کنم اگر بازیگری هستید که به این حرفه علاقه دارید باید متن را خوب خوانده باشید و فهمیده باشید و آن متن را از آن خود کنید. آن متن را تحلیل کنید و راه‌حل‌های آن را به کمک کارگردان پیدا کنید و سعی کنید جمله‌ها را در دهن خود مزه مزه کنید.
بیضایی با اشاره به نظمی که در فرهنگ بازیگری غرب وجود دارد،افزود: من واقعا به چنین فرهنگی حسادت می‌کنم. ما متأسفانه به یک غروری متکی هستیم که این غرور باعث می‌شود که نظم را روی صحنه نپذیرفتیم و در نتیجه یک فیلم خوب و مناسب اتفاق نمی‌افتد.
وی ادامه داد: وظیفه ما این است که چیزهایی که در تأتر دیده می‌شود همانطور نمایش دهیم که دیده ‌می‌شود. روی صحنه تأتر ما می‌توانیم آرزوی نزدیک شدن به حقیقت را داشته باشیم در حالی که می‌دانیم متأسفانه واقعیت دیدنی نیست. در واقع صحنه تأتر به ما یاد داد که دسترسی به واقعیت امکان‌پذیر نیست. آرزوی نزدیک شدن به واقعیت را زمانی می‌توانیم داشته باشیم که به آن نزدیک شویم.
وی در ادامه افزود: اینکه من خودم هستم جوابگوی سینما نیست و نبوغ قابل دیدن است. در واقع این فکر است که باید دیده شود و به چشم بیاید و یک فرد هر کسی هم که باشد در استخدام این فکر است. دوربین، کارگردان و… همه در استخدام این فکر هستند که باید به نمایش دربیاید.
بیضایی با اشاره به اهمیت حس در بازیگری، گفت: امروزه ما فکر می‌کنیم که بازی احساسی انجام می‌دهیم و آن را به نمایش می‌گذاریم. در این موضوع دیگر بازی نیست. بعضی‌وقت‌ها لازم است که بازی «شدت» انجام شود و به بازی گرم احتیاج می‌شود. گاهی اوقات هم بازی بی‌حالی را نمایش می‌دهیم که البته این بی حالی هم خودش یک کار است و ضد واقعیت است.
این کارگردان در پاسخ به این سوال که آموزش در بازیگری چه تاثیری دارد، افزود: دوره‌های آموزشی بازیگری می‌تواند به شخص کمک کند تا زودتر طبقه‌بندی شود و موضوعات و اهداف بازیگری را بسازد ولی نمی‌تواند از صفر و هیچ ،چیزی بسازد. دوره‌های آموزشی اگر درست باشد می‌توانند روش‌مند باشند.
بیضایی با اشاره به حدود و اندازه دانستن و درک خوب ،گفت: دانستن حدود ندارد و می‌تواند تا بی‌نهایت جا داشته باشد. هرچقدر دید و بینش و دانش‌مان بیشتر باشد برای شناخت بازیگری اشراف بیشتری نیز خواهیم داشت.
وی درباره اینکه بازیگری کاری عقلانی است یا حسی،گفت: این دو مقوله قابل جداشدنی نیستند. عقل بین کسانی که بازیگری یا اجرا می‌کنند ،حاضر است. چیزهایی که ما در سینما به کار می‌بریم اغلب واقعی نیستند. در این فضا می‌خواهیم به واقعیت نزدیک شویم. عقل و احساس در کارگردان، بازیگر و نویسنده در کنار هم هستند. البته در اینجا به غیر از عقل و احساس مقوله دیگری به نام «فن» هم وجود دارد.

کارگردان «وقتی همه خوابیم» با اشاره به ابعاد مختلف نقش‌های مثبت و منفی،افزود: در متن‌های حماسی و تراژدی، نقش مثبت و منفی وجود داشته‌اند اما امروز کاربردی ندارند. امروز از فضایی که تراژدی نوشته شده، دور شده‌ایم و به عصر فناوری و عقل قدم گذاشته‌ایم. مثلا شمر در یک نمایش بسیار جذاب است و اگر روزی بازیگر می‌شدم حتما این نقش را بازی می‌کردم،چون کمتر کسی است که این نقش را بازی می‌کند.

منبع:http://movee.ws