سفارش تبلیغ
صبا ویژن
رخت بر بستن نزدیک است . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
علی بیدار(68)
لینک دلخواه نویسنده

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :273
بازدید دیروز :159
کل بازدید :189477
تعداد کل یاداشته ها : 92
103/9/7
2:15 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
حسن ساعی[17]

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

شلیک به سینما توسط خودی!!!(1)


وقتی همه خوابیم


م.ع.بیدار


نام: بهرام بیضائی


تاریخ تولد: 1317 


 تحصیل نیمه تمام در رشته ادبیات


بهرام بیضایی) کارگردان سینما و تئاتر و نمایش‌نامه نویس و فیلمنامه نویس و پژوهشگر ایرانی است.بیضایی علاوه بر کارگردانی و نمایش‌نامه نویسی، در سینما عرصه‌های دیگری چون تدوین، ساخت عنوان بندی و تهیه کنندگی را هم تجربه کرده‌است. وی کارگردان برخی از بهترین و ماندگارترین آثار سینمای تاریخ ایران است.چریکه تارا، مرگ یزدگرد، باشو غریبه کوچک، شاید وقتی دیگر، مسافران و سگ کشی از مهم‌ترین آثار وی هستند.


خلاصه فیلم: وقتی همه خوابیم فیلمی تو در توست و اکثر منتقدین آنرا اثری هزار و یک شبی می دانند. داستانی گفته می شود و پیش از آن که پایان پذیرد داستان دیگری شروع می شود؛ نجات شکوندی که متهم به قتل همسرش بوده تبرئه شده و از زندان آزاد شده است. اما بخاطر بی پولی کنار خیابان دست نیاز به طرف مردم دراز کرده است در این حین زنی از راه می رسد و او شکار می شود. زن از او می خواهد خواهرش را بکشد و..


این قصه پیش می رود تا اینکه کارگردان کات می دهد و تماشاگر می فهمد که تا اینجا فیلم در فیلم دیده است و داستان دوم شروع می شود. تهیه کنندگان جدید از راه می رسند و سعی دارند در کار کارگردان دخالت کنند. دخالت اول، عوض کردن بازیگر نقش اول مرد است. جوانی ( حسام نواب صفوی) را می آورند که عشق آرتیست بازیش گل کرده و تنها از بازیگری کلیشه های رایج فیلم فارسی را می داند. بعد نوبت به بازیگر زن می رسد و ...


فیلم جدید بیضایی با نام " وقتی همه خوابیم" باعث شده خیلی ها دست به قلم شوند و درباره فیلم و بیشتر درباره بیضایی بنویسند. خیلی ها که منتقد فیلم نبوده اند یک شبه منتقد شدند و نقد نوشتند. عده ای از همین افراد با شروع یک جنگ زرگری بین خودشان می خواهند از قبل فیلم به نام و نانی برسند و آنها که هنوز مشهور نیستند سری در میان سرها در بیاورند.


 


درباره فیلم


 بهرام بیضایی:


«فیلم «وقتی همه خوابیم» در نقد سینما نیست، بلکه شرایط سینما را نشان می دهد بدون اینکه قضاوتی انجام داده باشد.» (1)


او در پاسخ به پرسش یکی از دانشجویان مبنی‌بر این‌که پیش از این هم فیلم‌هایی درباره‌ی سینما ساخته شده است عنوان کرد: «اصلا نگفته‌ام که نخستین فیلم را درباره‌ی سینما ساخته‌ام، زیرا نخستین فیلمی که در سینمای ایران ساخته شده است، «حاجی آقا اکتور سینما»، درباره‌ی سینماست و من در جایی نسبت به این فیلم ادای احترام کرده‌ام».(2)


کارگردان «سگ‌کشی» متذکر شد: «این فیلم تنها درباره سینما نیست. سینما بخشی از جامعه است و این فیلم مسائلی را مطرح می‌کند که می‌تواند در تمام بخش‌های جامعه‌ ما رخ بدهد».(3)


بهرام بیضایی توضیح داد: «پایان فیلم را خودویرانی نمی‌بینم. سه شخصیت اصلی فیلم در پایان هریک سرگرم کاری می‌شوند. هرچند این شرایط آنها را دوپاره می‌کند، اما امید به شکل نامحسوسی در آنان وجود دارد».(4)


 


دکتر سعید حنایی کاشانی، استاد دانشگاه


حنایی کاشانی در وبلاگ خود چنین آورده است:


"شروع «وقتی همه خوابیم» با نماهایی از ساختمانهای تجاری و اداری و مسکونی تازه‌ و مدرن شهری می‌تواند ورود خوبی به درونمایه‌ی داستانی فیلم باشد. تصاویر پی در پی از ساختمانهای تازه‌ساز حس «سازندگی و نوسازی» شهری را به خوبی به بیننده القا می‌کند. در این میان، موسیقی نیز احساس دلهره را تشدید می‌کند، به طوری که بیننده هر دم وقوع حادثه‌ای را انتظار می‌کشد. نهضت بساز و بفروشی، پولشویی‌های قانونی، کوبیدن و ساختن، فقط نوسازی بافتهای فرسوده‌ی شهری نیست. ساختمانهای تجاری، رونق کار واردکنندگان و صادرکنندگان، رونق بانکهای خصوصی، افزایش درآمد با شغلهای نه چندان مولد، انباشتن پول و تغییر خلق و خو و اخلاق، دوش به دوش هم تغییر می‌کنند. وقتی هر چیز زیر ساختی به سرعت ترقی می‌کند و قیمتش چندبرابر می‌شود، وقتی سود و زیان تنها دلمشغولی افراد می‌شود، آیا جایی برای خویشاوندی و رفاقت و دوستی و تعهد اخلاقی یا حتی حقوقی وجود دارد؟ بتون و شیشه و آسفالت نیز طبیعت خود را دارند و انسان محصور در میان این عناصر هم سختی و صلابت و نفوذناپذیری بتون و آسفالت را می‌یابد و هم شکنندگی شیشه را." (5)


 


"در «وقتی‌همه خوابیم» بیضایی فقط سه شخصیت وجود دارد که یک بعدی نیست: پرند پایا و مانی اورنگ و شایان شبرخ. شایان شبرخ (حسام نواب صفوی) نخستین بازیگری که جای بازیگر مرد را می‌خواهد با دخالت تهیه‌کننده‌ای جدید در فیلم بگیرد، خیلی زود از «الویس پریسلی» بودن دست می‌کشد و در نقش تازه‌اش فرو می‌رود، تا جایی که با ورود بازیگر زن دوم، خاطره مقبول (شقایق فراهانی)، شاکی هم می‌شود. چرا باید به هرکس که از راه رسید نقشی داد؟ اگر فیلم بیضایی فیلمی است درباره‌ی اینکه «همه‌ی ما چگونه مثل هم هستیم» و چگونه «همه خوابیم» و متوجه نیستیم که داریم تیشه به ریشه جامعه‌ی خودمان می‌زنیم، می‌باید پرسید چرا در آن همدلی اندکی با دیگر شخصیتهایی وجود دارد که در حاشیه‌اند و دیده نمی‌شوند. چرا در این میان فقط فیلمنامه‌نویس و بازیگران اول زن و مرد و کارگردان‌ هستند که دلشان می‌سوزد و چرا در این میان باز بیشتر فیلمنامه‌نویس و بازیگران‌اند که قربانی می‌شوند؟ آیا فیلم با یک فیلمنامه و دو بازیگر ساخته می‌شود؟ شاید در بسیاری از فیلمها چنین باشد. اما مسلماً همه‌ی فیلمها چنین نیست." (6)


 


روزنامه کیهان:


"حاکمیت پول و منیت بر جماعت مدعی روشنفکری، دهه ها است که نمایان شده اما جناب بیضایی، اینک با این حقیقت روبرو می شود. جماعتی که جز ادا و پز چیز دیگری ندارند که عرضه کنند و البته امثال بیضایی همواره به کف و هورای آنها دل خوش داشته اند.بیضایی درست یا غلط، با ساخت «وقتی همه خوابیم» در مقام دفاع از خود و انتقام از سرمایه گذار فیلم نیمه تمامش- لبه پرتگاه- برآمده است. از این نظر او شبیه ابوالحسن داودی (زادبوم) و تهمینه میلانی (سوپر استار) عمل کرده است چرا که تنها همه دغدغه های شخصی خود را به تصویر کشیده اند. اما چون با سرمایه گذار و جماعت اهل قلم از نوع عشق بیضایی اش در افتاده، اینگونه مورد تاخت و تاز عاشقان خود قرارمی گیرد."(7)


 


نقد حق همه است و اگر کسی اثری تولید می کند حتما باید کسانی آنرا نقد کنند تا ضعفها و قوت کار بیشتر نمایان شود و در اثر این نقدها باب مفاهمه باز شود و افراد با سلایق مختلف با هم به بحث و گفتگو بنشینند. بیضایی نیز از این قاعده مستثنی نیست و صد البته او باید بیشتر مورد نقد قرار گیرد تا اثرش حلاجی شده و چیزی در آن مستتر نماند. اما این میان آنچه ناراحت کننده است این است که عده ای بی آنکه به نقد اثر بنشینند سعی می کنند با حرفهای خاله زنکی به جایی برسند و در این هیاهوی نقدها و جوابیه ها( که اکثرشان جنگ زرگری عده ایی است که از این طریق نان می خورند)، خود اثر مغفول مانده و جز عده ایی اندک همه به حاشیه چسبیده اند. شاید دلیلش این باشد که بیضایی از حاشیه سینما گفته است و حاشیه ها جنجال برانگیز از متن هستند!!!


(1،2،3،4،) آفتاب


(5،6) وبلاگ دکتر سعید حنایی کاشانی


(7)ر.ک. سایت سینمای ما


88/2/6::: 3:24 ص
نظر()
  
  
یادداشت مفصل مهرزاد دانش درباره «اخراجی‌ها 2»؛
اخراجی‌ها: لودگی و ساحت قدسی مردم

سینمای ما - مهرزاد دانش: این روزها به دلیل فروش بالای اخراجی‌ها 2، بازار صحبت و تحلیل دراین‌باره گرم است و هر کس از زاویه دید خودش بدان می‌نگرد.

یکی از رایج‌ترین اظهارات معطوف است به میزان هوشمندی و استعداد مسعود ده‌نمکی در شناخت مردم و این‌که در مقام فرزند زمانه خویش، توانسته مختصات حسی و فکری نیازهای جامعه را درک کند و با این تحلیل اجتماعی بالا فیلمی را بسازد که از همه اقشار اعم از تحصیل‌کرده و کم سواد و فقیر و غنی و فارس و لر و ترک به خود جذب کند و در عین حال با فروش فراوان اثرش کمکی هم به پیکره نیمه جان سینمای رنجور ما کند. ضمناً او از خطوط قرمز هم عبور نکرده و با شناخت گلوگاه دشمن تهدیدهای او را هم پاسخ داده است و با تأکید بر عنصر وحدت ملی یکی از محوری‌ترین نمودهای اجتماعی - سیاسی را مطرح کرده است.

تحلیل بالا را جدا از خود ده‌نمکی و اعوان و انصارش و نیز برخی چهره‌های سیاسی حکومتی منسوب به جناح‌های مختلف، برخی از دوستان منتقد هم ابراز داشته‌اند. اما نگارنده این تحلیل را قبول ندارد و آنچه در باب هوشمندی و فرزند زمانه و مباحث متعالی‌ای همچون وحدت ملی و از این قبیل به فیلم و سازنده‌اش نسبت داده می‌شود فرسنگ‌ها از ذات اثر به دور می‌انگارد. خطاست اگر گمان برده شود که این موضع به دلیل سوابق ده‌نمکی است. نگارنده از آنچه در سال‌های گذشته توسط ایشان در خصوص بر هم‌ریزی نظم اجتماع سخنرانی‌ها و نشست‌ها و غیره انجام می‌شد طبعاً دلخوش نیست، اما این ربطی به بررسی اخراجی‌ها ندارد. از سوی دیگر، نفس این که ده‌نمکی از ساحت رادیکالیسم خیابانی به ساحت سینما گرایش یافته است بسیار خشنودکننده است، اما دلیل هم نمی‌شود که هر چه ساخت خشنودمان کند.

اخراجی‌ها فیلمی بسیار سخیف و مبتذل است. دم دست‌ترین شوخی‌های اغلب وقیح و لوده پشت سر هم در سکانس‌های پی در پی ردیف شده‌اند و از قر کمر و فحش خواهر مادر و اشاره انگشت شست و ارجاع به استفراغ گرفته تا نیشخند به جلوه‌گری‌های مهمانداری که «بله» استفهامی‌اش با «بله» ایجابی عوضی گرفته می‌شود و سایر قضایا قرار است سطحی‌ترین تمایلات تماشاگر ساده پسند را ارضا کنند. اما تا این جا هم خیلی مشکلی نیست. در مقاطع مختلف زمانی، از جمله همین زمستان پارسال، انواع و اقسام فیلم‌های مبتذل اکران شده‌اند و کم و بیش هم فروش نسبتاً بالا داشته‌اند و جماعت منتقدان با اهمیتی نه چندان درخور از کنارشان گذشته‌اند و اغلب در شأن خود و حرفه‌شان، حتی ندیدند که بخواهند نقدشان کنند. اما اخراجی‌ها یک فرق بزرگ با آن‌ها دارد و آن این که ادعای جاری در متنش فراتر از لودگی‌های درونی‌اش است. فیلمی مثل چارچنگولی ادعا نداشت و فیلمسازش هم بی‌هیچ هیاهویی خود می‌دانست چیزی ساخته که خلق الله ببیندش و با ذوق سخیف پسند خود حالش را ببرند. خبری از مانور روی ارزش‌ها و وحدت ملی و این جور چیزها نبود.

اما آن چه در اخراجی‌ها بسیار آزاردهنده است، جدا از وقاحت‌های کلامی و لودگی‌های فیزیکی‌اش که بسی غلیظ‌تر از هر فیلم مبتذلی است که در سال‌های بعد از انقلاب اسلامی ساخته شده است و تنه می‌زند به خیل آثار نازل زمانه پهلوی ، این نکته است که سعی دارد با توسل به چند شعار رسمیت یافته و گل درشت، خود را با ارزش هم جلوه دهد. این جاست که باید مرز اخراجی‌ها را با هر فیلم نازل دیگری جدا ساخت. فیلم‌های مبتذل معمولاً کم ادعایند چون سازندگانشان به ظرفیت محصول خود واقفند. اما اخراجی‌ها از این ظرفیت محدود خارج شده است. اگر در فیلمفارسی‌های زمان پهلوی، دوربین روی آن چه وقیح بود زوم می‌کرد و بعداً آب توبه روی سر روسپی و رقاصه کاباره ریخته می‌شد تا مثلاً پیام اخلاقی هم داشته باشد، در اخراجی‌ها یکی در میان لات بازی و تکان‌دادن باسن اوباش نمایش داده می‌شود و بعد هم از دهان جواد هاشمی در تقبیح آن شعار سر داده می‌شود. دوگانگی از این بدتر؟ آیا با چنین شیوه ریاکارانه‌ای می‌توان ریاکاری‌های پیرامونی را افشا کرد؟ کسی منکر این نیست که در زمانه جنگ تحمیلی از هر قشر و مسلکی در جبهه‌ها حضور داشتند اما فضایی که ده‌نمکی ترسیم کرده نه بر حسب این واقعیت، بلکه بر مبنای کیفیتی لوده‌وار است. اما آن چه ظاهراً برای سازنده و مدافعان فیلم خیلی مهیج بوده استقبال وسیع مخاطبان است تا آن حد که ارزش یک فیلم برابر با تعداد آدم‌هایی که به تماشای آن می‌روند انگاشته می‌شود.

این جاست که پای واژه «مردم» به میان کشیده می‌شود؛ واژه‌ای که متأسفانه به دلیل حرمت‌گزاری منطقی و عرفی‌ای که در زمینه‌های مختلف نسبت بدان صورت می‌گیرد، معمولاً تبدیل به ابزاری برای کوبیدن به سر استدلال گران مخالف می‌شود. اما هر چه در نسبت با تراکم مخاطب ارزشش سنجیده شود، دست کم هنر چنین نیست. خلط مبحثی که در این جا گاه صورت می‌گیرد ارجاع به این نکته است که هنر پاپیولری همچون سینما برای مردم خلق می‌شود و بدون مردم معنا ندارد. یعنی مردمی بودن سینما (که با در نظر گرفتن شرایطی کاملاً درست است)با بدسلیقگی عمومی نسبت به یک فیلم (که امری ناخوشایند است) یکی گرفته می‌شود. چه خوشمان بیاید یا نه، متأسفانه ذوق و سلیقه عمومی جامعه ما نسبت به بسیاری از جلوه‌های هنر مخصوصاً سینما در سطح بسیار نازلی است. این خیلی هم ربطی به تحصیل‌کردگی و میزان دارایی و شأن اجتماعی و این جور چیزها هم ندارد. لوده پسندی و ساده انگاری در عمق ادراک هنری جامعه ما - و بسیاری دیگر از جوامع - رخنه کرده است، حتی در بین برخی رجال سیاسی که خیلی هم فرقی نمی‌کند وابسته به کدام جناح و حزب باشند همین روال کم و بیش جاری است. نمونه‌اش گزارش چند سال پیش ماهنامه فیلم است که از بین نمایندگان و چهره‌های شاخص اصلاح‌طلبی نظرخواهی راجع به نگاه‌شان به سینما کرده بود و جواب اغلب آقایان بسیار پرت‌تر از شمایلی بود که در نظر اول می‌نمود. برای همین این نکته که اخراجی‌ها را هم راستی‌ها پسندیده‌اند و هم چپی‌ها و هم غیره و غیره، اصلاً معیار نیست چرا که اولاً بحث بر سر ارزش‌های سینمایی و فرهنگی است و نه سیاست نمایی و سیاسی بازی و ثانیاً اغلب سیاسیون ما هم در درک پایین سینما با عوام هم سطح‌اند.

استقبال از اخراجی‌ها در همان راستایی است که از سریال یوسف و مجموعه‌های تلویزیونی سهل و ساده کره‌ای استقبال به عمل می‌آید. ما دوست نداریم در حوزه هنر و خیلی چیزهای دیگر اندکی به ذهن مبارک‌مان فشار آوریم. برای همین هم اگر می‌بینیم از آثار ارزشمندی مانند روزگار قریب ، چهارشنبه سوری و. . . استقبال زیاد می‌شود خیلی هم نباید دل خوش داشت به ارتقای سطح ذائقه‌های عموم و شاید علت را در عناصر دیگری باید جست‌وجو کرد. قصد ندارم بحث از این موقعیت پوپولیستی هنری را به ساحت سیاست هم سوق دهم وگرنه می‌شود از همین زاویه مثلاً بینش عمومی‌ای را که چه به انتخاب آقای خاتمی و چه به انتخاب آقای احمدی‌نژاد منجر شد (مقصودم بینش و میزان آگاهی در آن است و نه لزوماً خود نتیجه) به چالش کشید. (یکی از همکاران محترم که در دفاع از اخراجی‌ها می‌نویسد، پوپولیسم را بی‌ربط به هنر دانسته بود و صرفاً معطوف به سیاست می‌انگاشت. در حالی که چنین نیست. پوپولیسم اصلاً مکتبی ادبی - هنری است که در سال 1929 توسط لئون لومونیه و آندره تریو پایه‌گذاری شد و هدفش تبیین احساس و رفتار و فرهنگ عوام بود که در نقطه مقابل ادبیات بورژوایی و انتلکتوئل انگل صفت و بی‌کار قرار داشت؛ آن سان که توجه هنرمند صرفاً معطوف به فرودستان جامعه باشد. جالب آن که طرفداران این مکتب برخلاف اگزیستانسیالیست‌ها، مخالف هرگونه تعهد اخلاقی، اجتماعی و سیاسی بودند. بعدها تئودور آدورنو نیز در تحلیل‌های خودش از اصطلاح هنر پوپولیستی یاد کرد که به رفتن حاشیه نخبگان اجتماعی و فرهنگی از عوارض رشد آن است).

مقاطع افتخار آفرین منسوب به مردم در جامعه ما کم نیست، اما این دلیل نمی‌شود هر آن چه مردم پسندند صائب و با ارزش باشد. همان طور که صحت و سقم نظریه‌ای علمی ربطی به کثرت و قلت پذیرش مردم و سیاسیون و غیره ندارد، زیبایی‌شناسی هنری هم با معیارهای این چنینی ارزیابی نمی‌شود. ذائقه چشایی مردم ما الان رو به فست فود و خوراکی‌های سرطان زایی برده است که شکل و شمایلی اشتها آور دارند. آیا اگر متخصصان تغذیه به این فرهنگ نازل و سطحی غذایی ایراد گیرند و در برابرش از غذای سالم حمایت کنند، معنی‌اش روشنفکربازی و انتلکتوئلیسم برج عاجی و توهین به مردم است؟ اکثر بازدیدکنندگان ابنیه و مواریث تاریخی، جاهلانه به یادگاری نوشتن روی در و دیوار می‌پردازند. اگر به این وندالیسم فرهنگی مزمن اعتراض کنیم ، یعنی داریم فکل کراواتی بازی در می‌آوریم و به ساحت قدسی «مردم» اسائه ادب کرده‌ایم؟ در جامعه‌ای که اکثر مردم از بستن کمربند ایمنی و کلاه کاسکت موتور - یعنی چیزی که امنیت خودشان را بیش‌تر می‌کرد- رویگردان بودند و اگر الان فشار پلیس نباشد چه بسا باز هم رویگردانند، باید به تقدیس و تکریم این بی‌احتیاطی‌ها نشست؟ اگر فرهنگ منحط ترافیک جاری در جامعه ما، میدانی گسترده دارد باید زشتی‌اش را تقبیح کرد یا چون منسوب به این مردم گل و بلبل است تکریمش کرد؟ چرا نمی‌خواهیم قبول کنیم بسیاری از پدیده‌های منسوب به جماعت و توده مردم، نه فقط در این جا که در خیلی جاهای دیگر، ضد ارزش و نامطلوبند؟ همان قدر که تافتگی‌های جدا بافته متفرعنانه، ناخوشایند است، پنهان شدن در پشت سپر واژه «مردم و مردمی» هم ناگوار است.

نگارنده همان سان که روندهای متظاهرانه توخالی در برخی آثار مثلاً روشنفکرانه بر نمی‌تابد، از لودگی‌های تهوع آور اخراجی‌ها هم بیزار است. این فیلم اصلاً در جایگاهی نیست که بخواهد مثلاً در برابر روشنفکرنمایی‌های جلوه‌گرانه قرار گیرد. اخراجی‌ها خوب می‌فروشد، همان طور که اگرکسی همین امروز در میدان شهر به شکل لوده‌ای لباس بپوشد و خود را تکان دهد و جوک تعریف کند، اگر محتسب نگیردش معرکه‌ای را به پا خواهد کرد. ممکن است او در بین قر و قمیش‌هایش اندکی هم شعار علیه منافقان و بعثیون و اندر لزوم وحدت ملی هم سر دهد و آخر معرکه‌اش سرود ‌ای ایران را هم بخواند و جمعیت هم سرخوشانه همراهی‌اش کنند، اما این کارها لودگی‌های او را موجه نخواهد کرد. اخراجی‌ها چنین وضعیتی دارد و ایضاً مخاطبان وسیعش. نائب رئیس انجمن منتقدان، کیوان کثیریان، چقدر بجا و درست گفته بود زیان فرهنگی اخراجی‌ها بسی بیش‌تر از سود اقتصادی آن است. این اساسی‌ترین نکته در مخالفت با اخراجی‌ها است.



منبع : خبر آن‌لاین

88/1/28::: 2:28 ص
نظر()
  
  

سال نو را به همه ی خوانندگان و همکار عزیزم در این وبلاگ تبریک عرض می نمایم.

امیدوارم در سال جدید آنچه که تقدیم خوانندگان می شود بیشتر تولیدی باشد تا انتخاب از سایتهای دیگر.

 

 


88/1/1::: 2:27 ص
نظر()
  
  
گلشیفته و همسرش (عکس)
گلشیفته و همسرش در مراسم چهلم ملاقلی پور

  
  

فرهنگ و اصطلاحات سینمایی

تعدادی از اصطلاحات سینمایی به همراه توضیحات آنها

الف:
آتالوناژ: به اصلاح رنگ و فیلم درمرحله ی پایانی تدوین می گویند که درآن نور و رنگ تصاویر به گونه ای همسان اصلاح میشوند.
آداپته : اقتباس ازآثار دیگران ویا ازعرصه های دیگری هنری درسینما را گویند. متاسفانه اقتباس ویا آداپته درسینمای ایران به شکلی بسیار غیرحرفه ای صورت می گیرد. مانند فیلم « شوخی» که میشود گفت سرقت است تا اقتباس . این فیلم ازروی «قهرمان» ساخته ی « استیون فریزر» با بازی درخشان « داستین هافمن» ساخته شده است.
آرک: نوری قوی وسفید رنگ که درصحنه های وسیع مورد استفاده قرار می گیرد.
آنونس : فیلم کوتاهی که برای تبلیغ ومعرفی یک فیلم تهیه می شود.
آیریس: آیریس یا دیافراگم، قطعه ای تعبیه شده در دوربین فیلمبرداری وعکاسی است که ساختمانی چون عنیبیه چشم دارد ومیزان نوردهی به نگاتیو را کنترل می کند.
آپرای صابونی: درآغاز به سریالهای کم ارزش تلویزیونی گفته می شد که به صورت مداوم پخش می شد وبعدها این اصطلاح به سینما نیزراه یافت. علت استفاده ازاین اصطلاح این بود که مخاطبهای این نوع ، زنانی بودند که حین کار درآشپزخانه آنها را میدیدندوتبلیغ کالاهای شوینده دراین گونه فیلمها رایج بود. سریال «دوستان» چندین سال است که در تلویزیون آمریکا پخش می شود، ازاین گونه فیلمهاست.
اپیزود: هرقسمت ازیک فیلم کوتاه چندقسمتی کامل که بادرونمایه یا مضمونی به دیگر قسمتها متصل می شود، هرچند هرقسمت داستان متفاوتی داشته باشد. مثل فیلم
«یازده سپتامبر» که توسط یازده فیلمساز ازجمله سمیرا مخملباف ساخته شد ویا فیلم اپیزودیک « کابوس » ساخته ی برادران « تاویانی» . تازه ترین نمونه آن ، فیلم « بلیت » است که کیارستمی به همراه دوکارگردان دیگر سازنده ی یک قسمت آن هستند.
اسپلایس: چسباندن انتهای دوقاب ( فریم ) درمرحله ی تدوین به نحوی که یک نوار ممتد تشکیل دهند، اسپلایس نامیده می شود.
اسپلایسر: دستگاهی است که هنگام تدوین برای چسباندن قطعه های فیلم به یکدیگر به کار می رود.
استودیو: فضایی است بسته که شبیه مکانهای فیلم بازسازی می شود.
اسکار: مراسم جایزه ی اسکار یا جایزه ی آکادمی فیلم آمریکا، اولین و مهمترین جشنواره سینمایی جهان است . اسکارازسال 1929 رسما آغاز به کارکرده است. دراین مراسم که هرساله در منطقه ی بورلی هیلز آمریکا برگزار می شود، توسط اعضای فراوان اسکار، در شاخه های بازیگری، کارگردانی ، فیلم نامه نویسی، فیلمبرداری، تدوین ، طراحی صحنه، موسیقی و... افرادی برگزیده می شوند وتندیس طلایی 30 سانتی اسکار به آنها اهداء میگردد. این مراسم منظم ترین جشنواره ی فیلم درجهان است وبعد از هرمراسم اسکار، الگوی تولید وپرکاران سال بعد مشخص می شود.
اسلپ استیک: اسلپک استیک به نوعی ازفیلمهای صامت کمدی گفته می شود که عنصر تحرک وبزن وبکوب درآنها چشمگیراست. بنیانگذار این نوع کمدی، « مک سنت» آمریکایی است. این نوع در سالهای 1910 تا 1920 رواج داشت اما به تدریج افول کرد. فیلمهای آن دوره « هارولد لوید» و« لورل وهاردی» ازجمله ی این کمدیهاست.
اکسپرسیونیسم: نهضتی ادبی- هنری است که درفاصله ی سالهای 1903 تا 1933 درآلمان وجود آمد. ویژگیهای این نهضت نگریستن به جهان ازدریچه ی عواطف واحساسات است . درآثار اکسپرسیونیستی ، واقعیت به همان شکل که به نظر هنرمند می رسد، بیان می شود.
اکشن: حرکت ورفتار بازیگران نسبت به همدیگر ومحیط را که بیانگر یک کنش است میگویند . اکشن به دستور شروع به حرکت بازیگر ازجانب کارگردان هم گفته میشود.
انیمیشن: انیمیشن به نقاشی متحرک گفته می شود. امروزه غالبا مراد ازاین اصطلاح، فیلمهای مرسوم به کارتون ویا فیلمهایی است که ترکیبی ازنقاشی متحرک وفیلم به معنی مصطلح آن است. گفتنی است فیلمهای کارتونی درواقع نقاشیهای بیجان فراوانی هستند که درفرایند فیلمبرداری تک فریم جان می گیرند. درشرایط کنونی ودرحالی که فناوری پیشرفت گسترده ای یافته است، انیمیشن سازی دشواری گذشته را ندارد واینک با استفاده ازرایانه، آسان تر انجام می پذیرد. شرکت « والت دیزنی» مشهورترین تولید کننده ی فیلمهای انیمیشنی است ومعروف ترین شخصیتهای « دیزنی» ، تام وجری ، میکی ماوس ، دانلدک وگوفی است. ازفیلمهای مشهور اخیر انیمیشنی می توان به «شیرشاه»، « شرک» و « درجستجوی نیمو» اشاره کرد.
ایستمن کالر: نوعی نسخه ی منفی فیلم رنگی است که پس از تکنی کالر وبرای رفع نقایص آن ابداع شد. درتکنیک تکنی کالر به علت استفاده ازسه نوار فیلم، دوربینی سنگین تر وبزرگتر ازدوربینهای عادی لازم بود اما فیلم رنگی ایستمن کالر در دروبینهای عادی قابل استفاده بود. همچنین سهولت کار وارزانی وامکان چاپ درتمامی لابراتورهای چاپ رنگی ازدیگر مزایای ایستمن کالر است

منبع: http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=17257&threadID=91740&forumID=454


  
  
داستان‌های مجموعه تلویزیونی «مرد دوهزار چهره» در ادامه «مرد هزار چهره» است و این بار «مسعود شصت‌چی» درگیر موقعیت‌های جدیدی می‌شود.


«مهران مدیری» مجموعه تلویزیونی «مرد دوهزار چهره» را با حضور بازیگران شاخص سینما و تلویزیون ادامه می‌دهد.

 

به گزارش فارس، مهران مدیری که کارگردانی مجموعه تلویزیونی ویژه نوروز شبکه سه سیما را بر عهده دارد، تا به حال حدود 25 درصد از کار تصویربرداری این سریال را به پایان رسانده است.


بنابراین گزارش، سریال «مرد دوهزار چهره» در 15 قسمت 45 دقیقه‌ای ساخته خواهد شد. این سریال از تعدد لوکیشن برخوردار است و لوکیشن اصلی آن خانه‌ای در ولنجک است.

همچنین تا به حال در این سریال که مانند مرد هزار چهره شخصیت اصلی خود مهران مدیری است، تا به حال بازیگران دیگری نظیر بیژن بنفشه‌خواه، عارف لرستانی، سیامک انصاری، پژمان بازغی، رضا فیض نوروزی و فلامک جنیدی در آن جلوی دوربین رفته‌اند و رایزنی‌ها برای حضور بازیگران شاخص سینما و تلویزیون در این سریال ادامه دارد.


به گزارش فارس، داستان‌های مجموعه تلویزیونی «مرد دوهزار چهره» در ادامه «مرد هزار چهره» است و این بار «مسعود شصت‌چی» درگیر موقعیت‌های جدیدی می‌شود


  
  

هزینه واقعی سریال 14 میلیارد تومان بوده که 6 و نیم میلیارد آن توسط تلویزیون و مابقی آن از محل کمک هایی از نهاد ریاست جمهوری، یکی از ارگان ها و چند چهره شاخص در مجلس تامین شده است.



با نزدیک شدن به قسمت های پایانی سریال حضرت یوسف(ع) هر روز ابعاد جدیدی از این پروژه مشخص می شود.


به گزارش «آینده»، کتایون ریاحی در این سریال گران ترین هنرپیشه بوده که ماهانه حدود 7 تا 10 میلیون تومان برای حضور در نقش زلیخا دریافت کرده که بیش از 20 برابر دستمزد بازیگر یوسف بوده است. به گونه ای که ارزان ترین بازیگر از میان نقش های اصلی سریال مصطفی زمانی، بازیگر مازندرانی نقش یوسف بوده که 200 تا 500 هزار تومان در ماه دریافت می کرده است.

گفته می شود بیشترین هزینه ها صرف نظر از بازیگر، هزینه های گزاف ساخت دکور ها و اجاره وسائل و ادوات فیلمبرداری بوده اند. پیش از این مسئولین ساخت این سریال، بیشترین رقم هزینه تولید آن را 7 میلیارد تومان اعلام کرده بودند که برخی از منابع آگاه معتقدند با توجه به هزینه هایی که در این سریال شده است، این رقم غیر واقعی به نظر می رسد.
در حالی که گمانه زنی های زیادی در مورد هزینه های ساخت این سریال انجام شده، یک منبع آگاه در این مورد به «آینده» گفت: هزینه واقعی سریال 14 میلیارد تومان بوده که 6 و نیم میلیارد آن توسط تلویزیون و مابقی آن از محل کمک هایی از نهاد ریاست جمهوری، یکی از ارگان ها و چند چهره شاخص در مجلس تامین شده است.
وی گفت: هنوز 13-14 قسمت از سریال باقی مانده که در آن برادران یوسف به تپس می آیند و پس از ملاقات با او به کنعان می روند. در بخشی از سریال نیز بر اساس یک روایت غیر معتبر که در منابع دینی تشیع چندان روی آن تاکید نشده، یوسف به امر خدا زلیخا را جوان کرده و با او ازدواج می کند.
در طرح اولیه این سریال، همسر اول و فعلی یوسف به خواستگاری زلیخا می رود، اما این منبع آگاه یادآور شد که به خاطر حساسیت ها ممکن است این اتفاق به نحوی دیگر بیفتد، اما یقینا یوسف زلیخا را به عقد خود در خواهد آورد.
در این حال ناهماهنگی در روند گذشت زمان در این مجموعه تلویزیونی به رغم هزینه های فوق العاده آن موجب اعتراض منتقدین هنری شده است. به گفته آنان، گذشت حدود سی سال در حالی در چهره زلیخا به شدت محسوس است که کمترین اثری در سیمای کنیزان زلیخا یا مادر فرمانروای مصر نداشته است. همچنین در حالی بخشی از موهای یوزارسیف 40 ساله در طول 12سال پس ار آزادی از زندان سفید شده است که چهره مالک مشاور وی یا بنیامین بردار او، تغییر خاصی ننموده است.


منبع: http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=65525


  
  

*سیدحسین قوامی

«ابتذال در سینمای ایران»، نام مجموعه‌ایست که برای سی‌دی‌فروشان دوره‌گرد «نان» و برای مخالفان سینما «نام» در پی داشته است. اما معمولا با تکذیب اهالی سینما مواجه شده و همواره از آن برائت جسته‌اند. تا اینکه سیمرغ‌های جشنواره بیست و هفتم فجر خبر آوردند، خبری در راه است!

امسال در روزهای آغازین جشنواره بین المللی فیلم فجر، دو فیلم از دو کارگردان شناخته شده به نمایش درآمد که به فریاد و «داد»ی شباهت داشت که بر بی‌داد ناهنجاری‌های فرهنگی کشیده می‌شد.
 بهرام بیضایی و تهمینه میلانی در دو فیلم مجزا به یک موضوع پرداختند و در یک عملیات شبه انتحاری! بر حواشی پرهیاهو و چارچوب غیر اخلاقی و بی‌فرهنگی حاکم بر اوضاع فرهنگی کشور، طغیان کردند و فریادی به بلندی فیلم‌های «وقتی همه خوابند» و «سوپراستار» کشیدند.

در این فیلم‌ها حاشیه‌های پررنگ‌تر از متن و نگاه ماتریالیستی حاکم بر مناسبات انسانی به چالش کشیده شده و گویا کارگردانانش رو به پروتستانتیزم فرهنگی آورده و مشی اصلاح از درون را پیش گرفته‌اند.

گویا دیگر صحبت از گروه‌های فشار، متحجران، تنگ‌نظران و بدخواهان نیست و این‌بار سینما علیه سینما شورش کرده و فیلم‌هایی ساخته شده که هنگام بیرون آمدن از سالن، می‌توان زمزمه‌های تماشاگران را شنید که می‌گویند: «اینقدر آش شور شده که خودشان هم به اعتراض درآمده‌اند»

«وقتی همه خوابند»، سینماگران را به بیداری دعوت می‌کند تا مگر کابوس حاکمیت پول بر سینما و صورت زیبا بر سیرت نیکو، رنگ ببازد و از بین برود.
بهرام بیضایی از جنس سینماست و سن و سالش، شانه به شانه‌ی عمر سینمای معاصر ایران می‌زند و چیزی کم از آن ندارد.

این کارگردان موی سپید پس از 8 سال سکوت، اکنون به فریاد آمده و از تهیه کنندگانی می‌گوید که برای سود بیشتر به چشم و ابروهای زیباتر می‌پردازند و برای درآمد کلان‌تر داستان‌های آبکی را می‌گزینند.

تهمینه میلانی نیز در رثای اخلاقیات «سوپراستار»ها سوگنامه می‌نویسد و از عرق و ورق و زرورق‌های استفاده شده می‌گوید و به وضوح در نشست خبری فیلمش یادآور می‌شود که: «خیلی از آدم‌هایی که معروفند، مهم نیستند؛ بلکه فقط معروفند»

البته هیچگاه نمی‌توان و نباید تر و خشک را با هم سوزاند. همواره در هر جامعه و هر قشری خوب و بدی وجود دارد که برآیند تصویر آن صنف را تشکیل می‌دهد.

 بنابراین نه می‌توان نافی مطلق اخلاق در جایی شد و نه مدافع سرسخت آن. به قول یک نویسنده‌ی غربی، ما که ندانستیم گوره خر بدنش سفید است و راه راه سیاه دارد، یا سیاه است و راه راه سفید دارد؟!


منبع: http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=64167



  
  

«آژانس شیشه‌ای» ساخته «ابراهیم حاتمی‌کیا» فیلم برتر 50 سینماگر، منتقد و کارشناس سینمایی در سی‌سال سینمای ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شد.

به گزارش فارس، 50 تن از اهالی سینما و کارشناسان از طیف‌های مختلف در نظر سنجی فارس، نام (حداقل) سه فیلم برتر سی سال سینمای ایران از نگاه خود را اعلام کردند و بر این اساس؛ فیلم «آژانس شیشه‌ای» ساخته «ابراهیم حاتمی‌کیا» با 19 رای برگزیده شد.

* رده‌بندی فیلم‌های برتر سه دهه سینمای پس از انقلاب اسلامی عبارتند از:

19 امتیاز: آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)
16 رای: باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)؛ 11 رای: ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، 10 رای: هامون(داریوش مهرجویی)، 8 رای: مادر(علی حاتمی) و اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
6 رای: بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)
5 رای: رنگ خدا (مجید مجیدی) زیرنورماه(رضا میرکریمی)، مسافران(بهرام بیضایی)، بازمانده (سبف‌الله داد)، 4 رای: نیاز(علیرضا داودنژاد)، روز واقعه(شهرام اسدی)، دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، ازکرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)، خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی). 3 رای: پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)، لیلی با من است(کمال تبریزی)، بربال فرشتگان(جواد شمقدری)، دندان مار(مسعود کیمیایی)، یکبار برای همیشه(سیروس الوند)، سفربه چزابه(رسول ملاقلی‌پور)، 2 رای: شیرسنگی(مسعود جعفری‌جوزانی)،دستفروش(محسن مخملباف) ، طلسم(داریوش فرهنگ)، سک گشی (بهرام بیضایی)، ناصرالدین‌شاه،آکتور سینما(محسن مخملباف)، مادیان(علی ژکان)، نرگس(رخشان بنی‌اعتماد).

* شرکت‌کنندگان در نظرسنجی و آراء:
محمد آفریده(مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی) : مادر(علی حاتمی)، ازکرخه تاراین(ابراهیم حاتمی‌کیا) و بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)
محمدرضا شرف‌الدین(تهیه‌کننده ومدیرعامل انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، بازمانده(سیف‌الله داد) و سفر به چزابه(رسول ملاقلی‌پور)
بیژن میرباقری(کارگردان): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، طلسم(داریوش فرهنگ)، سگ کشی(بهرام بیضایی)
اکبر عالمی(کارشناس سینما): لیلی با من است(کمال تبریزی)، شب یلدا(کیومرث پوراحمد)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)
منصور ضابطیان(روزنامه‌نگار): اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)، هامون(داریوش مهرجویی)، پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)
داود توحیدپرست(کارگردان): نیاز(علیرضا داودنژاد)، مادیان(علی ژکان)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی) (و مجموعه کارهای بیضایی و امیر نادری)، دیوانه‌ از قفس پرید(احمدرضا معتمدی) و مجنون(رسول ملاقلی‌پور)
عبدالله اسفندیاری(تهیه‌کننده): از میان بیش از بیست فیلم جدا کردم؛ ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، هامون(داریوش مهرجویی)، مسافران(بهرام بیضایی)، شیرسنگی(مسعود جعفری‌جوزانی)، آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا)، روزواقعه(شهرام اسدی)، بازمانده(سیف‌الله داد)
مهدی کریمی (تهیه‌کننده): مادر(علی حاتمی)، آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا) و رنگ خدا(مجید مجیدی)
علی‌اکبر قاضی‌نظام(فیلمنامه‌نویس): خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی)، بازمانده(سیف‌الله داد) و زیرنورماه(رضا میرکریمی)
احمد نجفی(بازیگر): بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، مسافران(بهرام بیضایی) و سارا(داریوش مهرجویی)
مسعود اطیابی(کارگردان و تهیه‌کننده): خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا) و آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)
سیدضیالدین دری(کارگردان): اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)، گبه(محسن مخملباف)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)
حبیب‌الله بهمنی(کارگردان): دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، بربال فرشتگان(جواد شمقدری) و عروسی خوبان(محسن مخملباف)
عبدالله باکیده(کارگردان): طعم گیلاس(عباس کیارستمی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، مادر(علی حاتمی)
شفیع آقامحمدیان(کارگردان): دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)، بربال فرشتگان(جواد شمقدری)، روز واقعه(شهرام اسدی) و جنگ نفتکش‌ها(محمد بزرگ‌نیا)
حمید بهمنی(کارگردان): ستارگان خاک (عزیز‌الله حمیدنژاد)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، زیرنورماه(رضا میرکریمی)
علیرضا سجادپور(دبیر هیأت اسلامی‌هنرمندان): بربال فرشتگان(جواد شمقدری)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و زیرنورماه(رضا میرکریمی)
جمال شورجه(کارگردان): مادر(علی حاتمی)، پرواز در شب(رسول ملاقلی‌پور)، زیر نور ماه(رضا میرکریمی)
محمود گبرلو(منتقد): ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)
عزیز‌الله حمید نژاد(کارگردان): ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم‌ حاتمی‌کیا)، ناصرالدین‌شاه،آکتور سینما(محسن مخملباف)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، نرگس(رخشان بنی‌اعتماد)، سفربه چزابه(رسول ملاقلی‌پور)، دندان مار(مسعود کیمیایی)، خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی)، اتوبوس شب(کیومرث پوراحمد)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، رنگ خدا(مجید مجیدی)، خون‌بازی(رخشان بنی‌اعتماد)، دو نیمه سیب(کیانوش عیاری)، یکبار برای همیشه(سیروس الوند)، نیاز(علیرضا داودنژاد)، دستفروش(محسن مخملباف)، لیلی با من است(کمال تبریزی)
محسن علی‌اکبری(تهیه‌کننده): روز واقعه(شهرام اسدی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و مریم مقدس(شهریار بحرانی)
احمد طالبی‌نژاد(منتقد و کارگردان): هامون(داریوش مهرجویی)، مادر(علی حاتمی)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
جواد طوسی(کارگردان): دندان مار(مسعود کیمیایی)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، اجاره‌نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
علی اصغر شادروان(کارگردان): پرده آخر(واروژ کریم‌مسیحی)، طلسم(داریوش فرهنگ)، اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
سعید سهیلی(کارگردان): دستفروش(محسن مخملباف)، هور درآتش(عزیز‌الله حمید‌نژاد)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
محمدتقی فهیم(منتقد): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، لیلی با من است(کمال تبریزی) و مادر(علی حاتمی)
امیر قویدل(کارگردان): آب و باد و خاک (امیرنادری )، سک گشی(بهرام بیضایی) و میم مثل مادر(رسول ملاقلی‌پور)
اکبر خواجویی(کارگردان): ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، با شو غریبه کوچک(بهرام بیضایی) و مسافران(بهرام بیضایی)
پرویز شیخ طادی(کارگردان): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، روز واقعه(شهرام اسدی) و سفربه چزابه(رسول ملاقلی‌پور)
محمد سلیمانی(منتقد): هامون(داریوش مهرجویی)، اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی) و باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
علی معلم(تهیه‌کننده و منتقد): ناخداخورشید(ناصر تقوایی)، کلوزآپ نمای نزدیک(عباس کیارستمی)، خط قرمز(مسعود کیمیایی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، کمال‌الملک(علی حاتمی)، درخت گلابی(داریوش مهرجویی)، سفربه چزابه(رسول ملاقلی پور)،رنگ خدا(مجید مجیدی)، گاوخونی(بهروز افخمی)، شبح کژدم(کیانوش عیاری)، مرگ یزدگرد(بهرام بیضایی) و طلای سرخ(جعفر پناهی)
محمد علی نجفی(کارگردان): هامون(داریوش مهرجویی)، خانه دوست کجاست؟(عباس کیارستمی) و باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)
ایرج تقی‌پور(تهیه‌کننده) : ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، شیرسنگی(مسعود جعفری‌جوزانی)، هامون(داریوش مهرجویی)
محسن محسنی‌نسب(کارگردان): اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)، زیردرختان زیتون(عباس کیارستمی)، ازکرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)
سیدضیا هاشمی(تهیه‌کننده): بازمانده(سیف‌الله داد)، نرگس(رخشان بنی‌اعتماد)، مادر(علی حاتمی)، دندان مار (مسعود کیمیایی)، آژانس شیشه‌ای (ابراهیم حاتمی‌کیا)، زیرنورماه(رضا میرکریمی)، دیده‌بان (ابراهیم حاتمی‌کیا)، بچه‌های آسمان (مجید مجیدی)، عروس (بهروز افخمی)
علیرضا سبط‌احمدی(تهیه‌کننده): آزانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی) و شاید وقتی دیگر(بهرام بیضایی)
علی سرتیپی(تهیه‌کننده): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، هامون(داریوش مهرجویی) و یکبار برای همیشه(سیروس الوند)
مصطفی شایسه(تهیه‌کننده): هامون(داریوش مهرجویی)
سیروس الوند(کارگردان): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، هامون(داریوش مهرجویی) و یکبار برای همیشه(سیروس الوند)
مجید سرسنگی(مدیر فرهنگی): ازکرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)، رنگ خدا(مجید مجیدی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی) و بازمانده (سبف‌الله داد)
کیوان کثیریان(منتقد): هامون(داریوش مهرجویی)، مسافران(بهرام بیضایی)، اژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)، مادر(علی حاتمی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، از کرخه تا راین(ابراهیم حاتمی‌کیا)، مادیان(علی ژکان)، نیاز(علیرضا داودنژاد)، ناصرالدین شاه آکتور سینما(محسن مخملباف) و مرگ یزدگرد(ابراهیم حاتمی‌کیا)
علی‌اکبر ثقفی(تهیه‌کننده): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، نیاز(علیرضا داودنژاد) و بازمانده (سیف‌الله داد)
حبیب اسماعیلی(تهیه‌کننده): باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و اجاره نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
امیرحسین شریفی(تهیه‌کننده): اشک سرما(عزیز‌الله حمید‌نژاد)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و مارمولک(کمال تبریزی)
رسول صدرعاملی (کارگردان): من ترانه 15 سال دارم(رسول صدرعاملی) و فرزند خاک(محمدعلی باشه‌آهنگر)
حسن کاربخش(کارگردان): خیلی‌دور خیلی‌نزدیک(رضا میرکریمی)، دیار عاشقان(حسن کاربخش)، باشوغریبه کوچک (بهرام بیضایی) و اجاره‌نشین‌ها(داریوش مهرجویی)
اصغر پورهاجریان(مسؤول جلوه‌های ویژه): آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا)، مهاجر‌(ابراهیم حاتمی‌کیا)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، بچه‌های آسمان(مجید مجیدی)، رنگ خدا (مجید مجیدی) و دونده (امیر نادری)
محمدرضا اسلام‌لو(کارگردان): دیده‌بان(ابراهیم حاتمی‌کیا)، توبه نصوح(محسن مخملباف) و تولد یک پروانه (مجتبی راعی)
عباس بابویهی(کارگردان): مسافران(بهرام بیضایی)، باشو غریبه کوچک(بهرام بیضایی)، بانو(داریوش مهرجویی)، ناخدا خورشید(ناصر تقوایی)
سعید ابوطالب(مستندساز): هیوا(رسول ملاقلی‌پور)، آژانس شیشه‌ای(ابراهیم حاتمی‌کیا) و بچه‌های آسمان(مجید مجید

http://www.asriran.com/fa/pages/?cid=63213
  
  
شرایط سیاسی کنونی و تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه در فهرست اولیه اسکار بهترین فیلم خارجی تاثیر داشته است؟
«آواز گنجشک‌ها» از گردونه رقابت برای دریافت اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان کنار رفت
«آواز گنجشک‌ها» از گردونه رقابت برای دریافت اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان کنار رفت



سینمای ما- آکادمی علوم و هنرهای سینمایی اسامی 9 فیلم راهیافته به فهرست اولیه بخش بهترین فیلم غیر انگلیسی‌زبان اسکار 2009 را اعلام کرد و نماینده ایران از راهیابی به این فهرست بازماند. ورایتی اعلام کرد "انتقام" گتس اشپیلمان از اتریش، "ضروریات زندگی" بنوا پیلون از کانادا، "کلاس" لورن کانته از فرانسه و "عقده بادر ماینهوف" اولی ادل از آلمان از فیلم‌های فهرست اولیه بخش اسکار بهترین فیلم خارجی هستند.
"والس با بشیر" آری فولمن از رژیم صهیونیستی، "خروجی" یوجیرو تاکیتا از ژاپن، "این قلب را بیرون بکش" روبرتو اسنایدر از مکزیک، "لحظه‌های جاودانی" یان تروئل از سوئد و "سه میمون" نوری بیلگه جیلان از ترکیه فیلم‌های فهرست اولیه اسکار این بخش را کامل می‌کنند.
امسال نیز مانند سال‌های قبل نمایندگان چند کشور برخلاف انتظار از راهیابی به فهرست نامزدهای بهترین فیلم خارجی بازماندند. صرف نظر از "آواز گنجشک‌ها" مجید مجیدی که یکی از رقبا بود، بزرگترین شگفتی با حذف فیلم تحسین‌شده "گومورا" به کارگردانی ماتیو گارونه و نماینده ایتالیا در اسکار رقم خورد که خیلی‌ها آن را یکی از بخت‌های اصلی این بخش می‌دانستند.
از دیگر فیلم‌های مطرح از قلم‌افتاده می‌توان به "تونی مانرو" پابلو لارین از شیلی، "خلبان ابو رائد" امین مطالقه از اردن، "اُهورتن" بنت همر از نروژ و "تولپان" سرگئی دوورتسوی از قزاقستان اشاره کرد.
نامزدهای بخش اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان امسال برخلاف دوره‌های قبل در دو فاز انتخاب شدند. کمیته فاز اول شامل چند صد عضو آکادمی مستقر در لس آنجلس از اواسط اکتبر تا 10 ژانویه به تماشای 65 فیلم واجد شرایط حضور در این بخش نشست. این کمیته در نهایت شش فیلم را انتخاب کرد و سه فیلم دیگر در فاز دوم رای‌گیری با آراء 20 عضو کمیته اجرایی بخش فیلم غیر انگلیسی‌زبان آکادمی برگزیده شد. آکادمی با این تمهید قصد دارد احتمال از قلم افتادن رقبای قدرتمند را به حداقل برساند.
یک کمیته متشکل از اعضا آکادمی در لس آنجلس و نیویورک درباره پنج فیلم راهیافته به فهرست نهایی نامزدهای بخش بهترین فیلم غیرانگلیسی‌زبان تصمیم می‌گیرد. اعضا کمیته از جمعه این هفته تا یکشنبه هفته بعد هر روز سه فیلم فهرست اولیه را می‌بینند.
نامزدهای هشتاد و یکمین دوره جوایز اسکار 22 ژانویه 2009 (سوم بهمن) اعلام و مراسم اعطاء جوایز اسکار 22 فوریه (چهارم اسفند) در کداک تیه‌تر لس آنجلس برگزار می‌شود.
خبرگزاری ایرنا در گزارشی درباره این خبر چنین آورده است:
«فیلم "آواز گنجشک ها" ساخته مجید مجیدی که در جشنواره گذشته برلین مورد توجه قرار گرفت و جایزه بهترین بازیگر مرد را برای رضا ناجی در این جشنواره به ارمغان آورد؛ مورد بی توجهی دست اندرکاران اسکار قرار گرفت. ناظران آگاه امور هنری معتقدند که شرایط سیاسی کنونی و تهاجم رژیم صهیونیستی به غزه در انتخاب هالیوود بی تاثیر نبوده است. این ناظران اقدام "آکادمی جوایز" به انتخاب فیلم "والتز با بشیر" ساخته یک سرباز سابق ارتش رژیم صهیونیستی به عنوان یکی از 9 فیلم نامزد جایزه اسکار را به عنوان دلیل صحت نظر خود اقامه می کنند.
"والتز با بشیر" ساخته "آری فولمن" است که در یک پویانمایی، تهاجم سال 1982 نظامیان رژیم اشغالگر قدس به لبنان و در نتیجه کشتار مردم فلسطینی در اردوگاه های این کشور به دست شبه نظامیان مسیحی را به روی پرده سینما آورده است. این فیلم یکشنبه شب نیز در جریان مراسم "گوی طلایی" هالیوود جایزه بهترین فیلم خارجی را از آن خود کرد.»

منبع خبر : مهر - ایرنا


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >